نجم، و هی اخص منه. (المنجد). کوکب. ستاره. رجوع به نجم شود. - النجمتان المزدوجتان، آن دو کوکبی که گرد مرکز ثقل مشترکی می گردند. (المنجد). ، نوعی گیاه است. (المنجد) (منتهی الارب). نجمه. (منتهی الارب). بار درخت گز که گزمازج و نجم نیز گویند. (ناظم الاطباء) ، کلمه. (المنجد) ، ذوالنجمه، لقب حمار. (تاج العروس). لقب حمار است به خاطر میل او به گیاه نجمه. (از المنجد)
نجم، و هی اخص منه. (المنجد). کوکب. ستاره. رجوع به نجم شود. - النجمتان المزدوجتان، آن دو کوکبی که گرد مرکز ثقل مشترکی می گردند. (المنجد). ، نوعی گیاه است. (المنجد) (منتهی الارب). نَجَمه. (منتهی الارب). بار درخت گز که گزمازج و نجم نیز گویند. (ناظم الاطباء) ، کلمه. (المنجد) ، ذوالنجمه، لقب حمار. (تاج العروس). لقب حمار است به خاطر میل او به گیاه نجمه. (از المنجد)
قسمی گیاه است. (از المنجد). نجمه، درختی است که گسترده بر سطح زمین میروید، و ابوحنیفه گوید ثیّل و نجمه و عکرش یکی هستند. (اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به نجم شود
قسمی گیاه است. (از المنجد). نَجْمه، درختی است که گسترده بر سطح زمین میروید، و ابوحنیفه گوید ثَیِّل و نجمه و عِکْرِش یکی هستند. (اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به نجم شود
نصف هر چیز (هر بیت را بدو نیمه باشد که در تحرکات و سواکن بهم نزدیک باشند)، پارچه ای که بوسیله آن روی خود را پوشند برقع، نصف ار خالق، نصفه آجر یا خشت. یا نیمه پسین. نصف موخر: (نیمه پسین از پیکر گاو) یا نیمه پیشین. نصف مقدم: (نیمه پشین از شکل ثور) یا نیمه دینار. نصف دینار، لب معشوق، بوسه. یا نیمه شب. نصف نصف یک ربع. یا نیمه نیمه نیمه. نصف نصف نصف یک هشتم. یا به دو نیمه شدن نصف شدن
نصف هر چیز (هر بیت را بدو نیمه باشد که در تحرکات و سواکن بهم نزدیک باشند)، پارچه ای که بوسیله آن روی خود را پوشند برقع، نصف ار خالق، نصفه آجر یا خشت. یا نیمه پسین. نصف موخر: (نیمه پسین از پیکر گاو) یا نیمه پیشین. نصف مقدم: (نیمه پشین از شکل ثور) یا نیمه دینار. نصف دینار، لب معشوق، بوسه. یا نیمه شب. نصف نصف یک ربع. یا نیمه نیمه نیمه. نصف نصف نصف یک هشتم. یا به دو نیمه شدن نصف شدن
نجعه در فارسی گیاه جستن، جست و جوی آب و گیاه، خوراک دلپذیر گیاه جستن خواستن گیاه در جای آن، جستجوی آب وعلف، خوراک مطلوب: ... وتانه بس دیر لهنه کلاب ونجعه ذئاب خواهندشد
نجعه در فارسی گیاه جستن، جست و جوی آب و گیاه، خوراک دلپذیر گیاه جستن خواستن گیاه در جای آن، جستجوی آب وعلف، خوراک مطلوب: ... وتانه بس دیر لهنه کلاب ونجعه ذئاب خواهندشد
کویک خرمابن که از هسته خرما روید، هسته، شتر سنگ مهسنگ کند زبانی، پرخید گی (ابهام) لکنت زبان کند زبانی، عدم فصاحت، ابهام. یک هسته خرما، یک تکسک انگور، خرما بن که از هسته روید جمع عجمات
کویک خرمابن که از هسته خرما روید، هسته، شتر سنگ مهسنگ کند زبانی، پرخید گی (ابهام) لکنت زبان کند زبانی، عدم فصاحت، ابهام. یک هسته خرما، یک تکسک انگور، خرما بن که از هسته روید جمع عجمات