- نجار
- چوبکار، درودگر
معنی نجار - جستجوی لغت در جدول جو
- نجار
- اصل و تبار، حسب
لون، رنگ
- نجار
- کسی که اشیای چوبی درست می کند، درودگر
- نجار
- درودگر، کسی که کارش ساختن اجناس چوبی باشد
- نجار ((نِ یا نُ))
- اصل، تبار، حسب، لون، رنگ
- نجار ((نَ جّ))
- درودگر، سازنده اشیاء چوبی
- نجار
- Carpenter
- نجار
- carpinteiro
- نجار
- stolarz
- نجار
- плотник
- نجار
- столяр
- نجار
- timmerman
- نجار
- Zimmermann
- نجار
- carpintero
- نجار
- menuisier
- نجار
- carpentiere
- نجار
- কারিগর
- نجار
- tukang kayu
- نجار
- marangoz
- نجار
- mchoraji
- نجار
- ช่างไม้
- نجار
- نجّارٌ
- نجار
- بڑھئی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درودگری
حرفه نجّار، درودگری
درود گری کتگری درو گری شغل وعمل نجاردرودگری دروگری، دکان نجاردرودگری، حقی که به نجارده یاقریه پردازند
قاعده، رسم
پارسی تازی گشته زنگار زنگ فلزات آیینه و جز آن اکسید مس، نامی است که به انواع مختلف استات مس به سبب رنگ سبز آنها داده اند. یا زنگار معدنی زاج سبز
پارسی تازی گشته شنگار از گیاهان
سرخاب، گرد یا مادۀ سرخ رنگی که زنان به گونه های خود می مالند، گلگونه، غازه، غنج، غنجر، غنجاره، گنجار، آلگونه، آلغونه، بلغونه، غلغونه، گلگونه، گلغونه، ولغونه، لغونه، والگونه، بهرامن