جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نجاری

نجاری

نجاری
درود گری کتگری درو گری شغل وعمل نجاردرودگری دروگری، دکان نجاردرودگری، حقی که به نجارده یاقریه پردازند
فرهنگ لغت هوشیار

نجاری

نجاری
منسوب است به نجار که بطنی است از خزرج. (انساب سمعانی) ، منسوب است به بنوالنجار که محله ای است در کوفه. (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

نجاری

نجاری
درودگری. (ناظم الاطباء). نجارت. نجاره. دروگری. درگری. عمل نجار. رجوع به نجار شود.
- امثال:
کار بوزینه نیست نجاری
لغت نامه دهخدا

نجاری

نجاری
نام جمعی از طایفۀ معتزله که به عذاب قبر قائل نیستند و قرآن را مخلوق میدانند و رؤیت رب را منکرند. (انساب سمعانی). رجوع به نجاریه شود
لغت نامه دهخدا

نجاری

نجاری
شتر تشنه از خوردن تخم گیاه بری. (آنندراج) : ابل نجاری، شتران تشنه. (ناظم الاطباء). نجری ̍. (منتهی الارب) (المنجد)
لغت نامه دهخدا

حجاری

حجاری
سنگتراشی سنگ کاری عمل و شغل حجار سنگتراشی، دکان حجار
حجاری
فرهنگ لغت هوشیار