جدول جو
جدول جو

معنی نبوط - جستجوی لغت در جدول جو

نبوط
(عَ)
برآمدن آب از چاه و زمین. (آنندراج). بیرون آمدن آب از قعر چاه. (تاج المصادر بیهقی). نبع. نبعان، برآوردن آب چاه را. (آنندراج) نبط. رجوع به نبط شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نبوت
تصویر نبوت
(پسرانه)
رسالت، پیامبری، مبعوث بودن کسی از سوی خداوند به راهنمایی مردم، یکی از سه اصل اعتقادی مسلمانان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نبوغ
تصویر نبوغ
هوشیاری، ذکاوت، جودت فکر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
مربوط به نبی مثلاً حدیث نبوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نبوت
تصویر نبوت
نفرت داشتن، نفرت طبع از چیزی و نپذیرفتن آن
کند شدن شمشیر، کارگر نشدن شمشیر
کم شدن بینایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هبوط
تصویر هبوط
فرود آمدن، به زمین نشستن مثلاً هواپیما فرود آمد، پایین آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نبوت
تصویر نبوت
پیغمبری، پیمبری، خبر دادن از غیب یا از آینده به الهام خداوند
فرهنگ فارسی عمید
(زَمْ)
زنبور سرخ. زنبور. ج، زنابیط. رجوع به زنبور شود، نوعی از گل کلم ایتالیا، یا جوانه های کوچک کلم. (از دزی ج 1 ص 605)
لغت نامه دهخدا
ظاهر و آشکار گردیدن، آدم فوق العاده گشتن در دانش و هنر، نابغگی، عالم جید گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هبوط
تصویر هبوط
فرود آمدن از بالا، نازل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقوط
تصویر نقوط
چشم روشنی ارمغان اروسی (بنگرید به عروس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نبود
تصویر نبود
نابودن عدم نیستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نبوع
تصویر نبوع
بیرون آمدن آب ازچاه وچشمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نبوت
تصویر نبوت
خبر دادن از جانب خدا به وحی به الهام، پیغامبری، رسالت
فرهنگ لغت هوشیار
نبوت در فارسی بیزاری رویگردانی دوری نبوت در فارسی آگاهاندن، پیامبری واژه نبوه از ریشه سریانی است بنگرید به نبی نفرت کردن دوری کردن، نفرت اعراض: وتفاوت نظم باعدم تناسب اجزاسبب گرانی شعروموجب ذوق است
فرهنگ لغت هوشیار
سختباله ازماهیان دراروند رود به هم می رسد وزهره آن داروی چشمدرداست گونه ای ماهی استخوانی که از خانواده شبوطیان که در آب شیرین زیست کند این ماهی در جلو دهانش دارای چهار رشته آویزان در فک فوقانی بنام ریش می باشند. باله شنای پشتی آن در قسمت جلو دارای رگه های استخوانی قوی است. در گلوگاه وی سه ردیف زواید دندانی قرار دارد. گونه های ماهی مزبور در نیم کره شمالی می زیند و برخی گونه هایش تا یک متر طول و 20 کیلو گرم وزن می یابند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبوط
تصویر حبوط
باطل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبوط
تصویر سبوط
فرو هشتگی موی، تپ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
منسوب به نبی و پیغمبر (ص)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نبود
تصویر نبود
((نَ))
عدم، نیستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هبوط
تصویر هبوط
((هُ))
فرود آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نبوت
تصویر نبوت
((نَ وَ))
نفرت کردن، دوری کردن، نفرت، اعراض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نبوت
تصویر نبوت
((نَ بُ وَّ))
پیامبری، رسالت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نبوع
تصویر نبوع
((نُ))
بیرون آمدن آب از چاه و چشمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نبوغ
تصویر نبوغ
((نُ))
تیزهوش بودن، استعداد قوی داشتن، استعداد خلاق استثنائی و بسیار نیرومند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
((نَ بَ))
منسوب به نبی و پیغمبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نبود
تصویر نبود
عدم حضور، فقدان، غیاب، عدم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
Prophetic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نبوغ
تصویر نبوغ
Genius
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نبوغ
تصویر نبوغ
gênio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
profético
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نبوغ
تصویر نبوغ
genio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نبوغ
تصویر نبوغ
geniusz
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
proroczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
пророческий
دیکشنری فارسی به روسی