جمع واژۀ نبکه. (منتهی الارب). نبک. نبک. نبوک. تل های کوچک یا پشته های محددهالرأس. (از المنجد). رجوع به نبکه و نبک شود، جمع واژۀ نبکه. (المنجد). رجوع به نبکه شود
جَمعِ واژۀ نَبکه. (منتهی الارب). نَبَک. نَبْک. نبوک. تل های کوچک یا پشته های محددهالرأس. (از المنجد). رجوع به نَبکَه و نبک شود، جَمعِ واژۀ نَبَکه. (المنجد). رجوع به نَبَکه شود
جمع شبکه، پرویزن ها دام ماه دامساز دامگذار هر چیز سوراخ سوراخ، پنجره و روزنه سوراخ سوراخ، تور ماهیگیری، جمع شباک شبکات. یا شبکه جاسوسی. دسته های جاسوسان با تشکیلات خاص که در کشوری به جاسوسی اشتغال ورزند
جمع شبکه، پرویزن ها دام ماه دامساز دامگذار هر چیز سوراخ سوراخ، پنجره و روزنه سوراخ سوراخ، تور ماهیگیری، جمع شباک شبکات. یا شبکه جاسوسی. دسته های جاسوسان با تشکیلات خاص که در کشوری به جاسوسی اشتغال ورزند