بمعنی نباج است و آن دو زن باشد که در نکاح یک مردند. (برهان قاطع) (از آنندراج). انباغ. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). مخفف انباغ است بمعنی هوو و وسنی. (فرهنگ نظام). نباج. دو زن که دارای یک شوی باشند، آخر و انتهای رشته. (ناظم الاطباء)
پارسی تازی گشته سباغ نانخورش، سرخین، رنگ رنگریز رنگرز رنگساز، دروغگوی که سخن را رنگ می دهد و دگرگون می سازد رنگرز رنگ ساز، جمع صباغین. یا صباغ اثمار. ماه قمر. یا صباغ ارض. آفتاب شمس. یا صباغ تنگار. ماه قمر. یا صباغ جواهر. آفتاب شمس. یا صباغ فلک. ماه قمر