جدول جو
جدول جو

معنی ناگسلانیده - جستجوی لغت در جدول جو

ناگسلانیده
(اَ)
گسلانیده ناشده. ناگسسته. غیرمنقطع
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گسلانیده
تصویر گسلانیده
بریده، جداشده
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
ناگسیختن. ناگسستن. مقابل گسلانیدن به معنی گسستن و پاره کردن و جدا کردن. رجوع به گسلانیدن شود
لغت نامه دهخدا
(اُ)
ناگسلانیده. ناگسسته. رجوع به ناگسلانیده شود
لغت نامه دهخدا
(گُ سِ دَ)
غیرقابل انقطاع. جداناشدنی. ناگسستنی
لغت نامه دهخدا
(وَ دَ / دِ)
آگاه نکرده. بی خبر. مقابل آگاهانیده
لغت نامه دهخدا
(لَ)
مقابل گسلانیدن
لغت نامه دهخدا
(لَ بَ)
ناگسلانیدن. مقابل گسلاندن. رجوع به گسلاندن و ناگسلانیدن شود
لغت نامه دهخدا
(گُ سِ / سَ دَ / دِ)
گسیخته. پاره شده. بریده. و رجوع به گسلانیدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گسلانیده
تصویر گسلانیده
جدا کرده مقطوع
فرهنگ لغت هوشیار