جدول جو
جدول جو

معنی ناکامروایی - جستجوی لغت در جدول جو

ناکامروایی
ناکامیابی ناکامی مقابل کامروایی
تصویری از ناکامروایی
تصویر ناکامروایی
فرهنگ لغت هوشیار
ناکامروایی
حرمان، شکست، ناکامی، ناکامیابی
متضاد: کامروایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کامروایی
تصویر کامروایی
برخورداری از مراد و مقصود، کامیابی
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
مقابل کامروائی. ناکامیابی. ناکامی. حالت و صفت ناکامروا. رجوع به کامروا و ناکامی شود
لغت نامه دهخدا
صفت ناکامران، مقابل کامرانی، رجوع به کامرانی شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
تمتع. کامیابی و برخورداری و رسیدن به آرزو. (ناظم الاطباء). پیروزی و غلبه و خوشبختی:
شادیش باد وکامروایی و مهتری
پایندگی سعادت و پیوستگی ظفر.
فرخی.
بی خدمت و بی جهد به نزد ملک شرق
کس را نبود مرتبت و کامروایی.
منوچهری.
نی، گوشه و کنجی و کتابی بر عاقل
بهترز بسی گنج و بسی کامروایی.
انوری
لغت نامه دهخدا
(رَ)
مقابل کامروا. آنکه کامروا نیست. ناکام. رجوع به کامروا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناکامرانی
تصویر ناکامرانی
ناکامیابی ناکامروایی مقابل کامرانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کامروایی
تصویر کامروایی
رسیدن به آرزو و امیال، کامیابی، مقابل ناکامی: (... بزرگ منش بود اندر کامروایی) (مقدمه شاهنامه ابو منصور عبدالرزاق. هزاره فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناکامروا
تصویر ناکامروا
آنکه بکام خودنرسیده ناکام دیده مقابل کامروا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناکارایی
تصویر ناکارایی
ایراد
فرهنگ واژه فارسی سره
بهی، توفیق، کامجویی، کامرانی، کامیابی، موفقیت
متضاد: ناکامی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
درمانده، شکست خورده، محروم، نامراد، ناموفق
متضاد: کامروا، کامیاب
فرهنگ واژه مترادف متضاد