جدول جو
جدول جو

معنی ناژدن - جستجوی لغت در جدول جو

ناژدن
(کَ)
نیاژدن. مقابل آژدن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناژین
تصویر ناژین
(دخترانه)
نام یک درخت، درخت نارون
فرهنگ نامهای ایرانی
(دَ)
نیاژدنی. مقابل آژدنی. که درخور آژدن نیست
لغت نامه دهخدا
(مَحْوْ گَ تَ)
پنبه یا پشم زدن. نفش. حلاجی. غاژیدن
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ ظَ)
نچیدن. مقابل چدن. رجوع به چدن و چیدن شود
لغت نامه دهخدا
درخت پشه غال را گویند، (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، شجرهالبق
لغت نامه دهخدا
(گُ تَ دَ / دِ)
نیاژده. ناآژده. مقابل آژده
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نشدن. مقابل شدن. رجوع به شدن شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نیامدن. ناآمدن. مقابل آمدن. رجوع به آمدن شود:
کان در نظر رای تو نامد زحقیری
آن چیست که خود رای تو را در نظر آمد.
انوری.
ز ما خود خدمتی شایسته ناید
که شادروان عزت را بشاید.
نظامی.
در این آوارگی ناید برومند
که سازم با مراد شاه پیوند.
نظامی.
سخن کان از سر اندیشه ناید
نوشتن را و گفتن را نشاید.
نظامی.
گرچه بود از عشق جانم پرسخن
یک زبان نامد زبانم کارگر.
عطار.
نامد گه آن آخر کز پرده برون آئی
آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی ؟
عطار.
شرمت نامد از آن وجودی
کآن را به نفس نفس قیام است.
عطار.
گفت من از خودنمائی نامدم
جز به خواری و گدائی نامدم.
مولوی.
کشته گردید از بنی طی چند مرد
یک دل از اهل دلی نامد به درد.
صهبا
لغت نامه دهخدا
(کُپْ پَ / پِ گُ تَ)
آژدن. آجیدن. رجوع به آجیدن و آژدن شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
کنستانس کارولین (1858- 1881 میلادی). شاعرۀ انگلیسی است
لغت نامه دهخدا
تصویری از غاژدن
تصویر غاژدن
غاژ کردن غاژیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناژین
تصویر ناژین
پشه غال شجره البق نارون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاژدن
تصویر غاژدن
((دَ))
پنبه یا پشم را برای ریسیدن آماده کردن، غاژ کردن، غاز کردن
فرهنگ فارسی معین