جدول جو
جدول جو

معنی ناچمیدن - جستجوی لغت در جدول جو

ناچمیدن
(کَ لَ)
نچمیدن. نخرامیدن. مقابل چمیدن. رجوع به چمیدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نامیدن
تصویر نامیدن
خواندن کسی یا چیزی به اسم و نام، نام نهادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
درماندگی، بیچارگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والمیدن
تصویر والمیدن
لم دادن، دراز کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(کَ)
نچشیدن. مقابل چشیدن. رجوع به چشیدن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ)
چرا نکردن. چیزی نخوردن. لب از خوردن بستن. بر اثر فقر یا نقاهت غذا نخوردن:
گرفتار در دست آز و نیاز
تن از ناچریدن به رنج و گداز.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(کَ)
ندمیدن. مقابل دمیدن. رجوع به دمیدن شود.
- نادمیدن خورشید، طلوع نکردن. طالع نشدن.
- نادمیدن گیاه، نرستن. نروئیدن. سر از خاک برنکردن
لغت نامه دهخدا
(کَمْیْ)
نیارمیدن، نرمیدن. مقابل رمیدن
لغت نامه دهخدا
(دَ)
مرکّب از: نام + یدن، پسوند مصدری، پهلوی: نامینیتن (نام گذاشتن)، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، نام گذاشتن. (فرهنگ نظام)، اسم گذاشتن. (ناظم الاطباء)، تسمیه. نام نهادن. موسوم کردن. نام دادن، کسی را به نام خواندن. احضار کردن. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، طلب کردن. خواندن. بانگ زدن. آواز کردن. نام بر زبان آوردن. (ناظم الاطباء)، اسم بردن. خواندن، نامزد کردن. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، یاد دادن. (ناظم الاطباء) ، ترجمه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(لُ تَ / تِ)
نچمیده. ناچمان. نخرامیده. رجوع به چمیده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناکشیدن
تصویر ناکشیدن
وزن نکردن، تحمل نکردن، نبردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والمیدن
تصویر والمیدن
دراز کشیدن و استراحت کردن لم دادن: (رفت از ایران تا زمانی و المد در هتل ها یکه و تنها لمد) (بهار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نافهمیدن
تصویر نافهمیدن
درنیافتن، ندانستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفهمیدن
تصویر نفهمیدن
سر در نیاوردن در نیافتن ندانستن پی نبردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نارمیده
تصویر نارمیده
استراحت نکرده، نیاسوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنامیدن
تصویر پنامیدن
منع کردن، باز داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامیدن
تصویر نامیدن
نام نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
یاس، درماندگی بیچارگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامیدن
تصویر نامیدن
((دَ))
اسم گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
یأس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
Demoralization, Desperateness, Desperation, Disappointment, Discouragement, Disenchantment, Disheartenment, Hopelessness, Despair
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
démoralisation, désespoir, déception, découragement, désenchantement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
사기 저하 , 절망 , 실망 , 낙담 , 환멸
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
moralsizlik, umutsuzluk, hayal kırıklığı, cesaret kırıklığı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
হতাশা , হতাশা , হতাশা , নিরাশা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
मानसिक हानि , निराशा , मोहभंग
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
demoralizzazione, disperazione, delusione, scoraggiamento, disincanto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
деморализация , отчаяние , разочарование , уныние , безнадежность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
Demoralisierung, Verzweiflung, Enttäuschung, Entmutigung, Ernüchterung, Hoffnungslosigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
demoralisering, wanhoop, teleurstelling, ontmoediging, desillusie, hopeloosheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
деморалізація , відчай , розчарування , безнадійність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
demoralizacja, rozpacz, rozczarowanie, zniechęcenie, beznadzieja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
desmoralización, desesperación, decepción, desaliento, desencanto, desánimo, desesperanza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
desmoralização, desespero, decepção, desânimo, desencanto, desesperança
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناامیدی
تصویر ناامیدی
kukata tamaa, kutokuwa na furaha
دیکشنری فارسی به سواحیلی