جدول جو
جدول جو

معنی ناپاکزادی - جستجوی لغت در جدول جو

ناپاکزادی
صفت ناپاکزاد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناپاک زاد
تصویر ناپاک زاد
حرام زاده، ولدالزنا، کسی که اصیل و نجیب نباشدبرای مثال آن دد ناپاک زاد از هیبتت جان داد از آنک / بود در گوشش هنوز افغان افغان ای ملک (قاآنی - ۹۲۷)
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ)
خشوک. ولدالزنا. سند. سنده. سندره. بدنژاد. حرام زاده. که اصیل و نسیب نیست. که نژاده نیست. که از نسل و نطفۀ پاک نیست:
ز ناپاکزاده مدارید امید
که زنگی به شستن نگرددسپید.
فردوسی.
همه خوارج مشتی ناپاکزاده، منکران توحید و عدل خدا، دشمنان مصطفی و مرتضی. (کتاب النقض ص 426). و چون هر دو را کافربچه و ناپاکزاده داند این معنی هم روا دارد. (کتاب النقض ص 447).
سرخ چهره کافرانی مستحل ناباکدار
زین گروهی دوزخی ناپاکزاده سندره.
غواص
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
حرامزادگی. نانجیبی. صفت ناپاکزاده
لغت نامه دهخدا
ناپاکزاده، حرام زاده، رجوع به ناپاکزاده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناپاکزاده
تصویر ناپاکزاده
حرامزاده، ولدالزنا: (همه خوارج مشتی نا پاکزاده منکران توحید و عدل خدا دشمنان مصطفی ومرتضی)، آنکه اصیل و نژاده نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناپاکزاد
تصویر ناپاکزاد
حرامزاده ولدالزنا: (همه خوارج مشتی نا پاکزاده منکران توحید و عدل خدا دشمنان مصطفی ومرتضی)، آنکه اصیل و نژاده نیست
فرهنگ لغت هوشیار