جدول جو
جدول جو

معنی نألان - جستجوی لغت در جدول جو

نألان
(عَ ظَ لَ)
نأل. (معجم متن اللغه) (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به نأل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نالان
تصویر نالان
نالنده، ناله کنان
فرهنگ فارسی عمید
(دَ ءَ)
شغال. دءل. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ عَنْ نُ)
فریفتن کسی را. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی). دأل. (منتهی الارب).
- ابن دألان، مردی است. رجوع به مادۀ دول شود
لغت نامه دهخدا
(تَ ءَ)
آنکه چنان راه رود که گویا بر پشت بار دارد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ظاهراً محرف نألان است. رجوع به نألان شود
لغت نامه دهخدا
(ذَءْ / ذُءْ)
شغال با گرگ. ابن آوی و الذئب
لغت نامه دهخدا
(تَ)
ذأل. سبک رفتن. (تاج المصادر بیهقی). خرامیدن. سبک و نرم رفتن، سرعت کردن، پویۀ گرگ. ج، ذآلین، ذآلیل. و این نادر است، چه قیاس ذآلین باشد
لغت نامه دهخدا
محمدرضا (میرزا نالان) ابن محمد عباس لکهنوئی، متخلص به نالان، از شاعران قرن سیزدهم است و به روایت مؤلف صبح گلشن در قصبۀ جایس از مضافات لکهنو مسکن داشته و از شاگردان میرزا قتیل شاعر بوده و به عهد جوانی درگذشته است، او راست:
تا کی به شب فراق سازم
ای بخت شبی ز خواب برخیز،
یار می آید و من از سر ضعف
نتوانم ز خویشتن رفتن،
رجوع به تذکرۀ صبح گلشن ص 501 و قاموس الاعلام ج 6 شود
لغت نامه دهخدا
نام کوهی است میان شیراز و کازرون، (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) :
بشنزه در کازرون مالند و من
ناله از شوقم به نالان میرسد،
بسحاق اطعمه
لغت نامه دهخدا
نالنده ناله کننده: اگرگویم بنالیدم برافتد که باشد مرد نالان زرد و لاغر. (فرخی. د. 183)، شکایت کننده شاکی، آوازخوان مترنم، مریض بیمار، درحال نالیدن ناله کنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نالان
تصویر نالان
ناله کننده
فرهنگ فارسی معین
رنجور، زاری کنان، گریان، مویه کنان، نالنده، ناله گر، نعره زنان، نوحه گر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نالان
تصویر نالان
نالان
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نالان
تصویر نالان
Whining
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نالان
تصویر نالان
geignant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ناودانی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از نالان
تصویر نالان
lloriqueando
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نالان
تصویر نالان
抱怨的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نالان
تصویر نالان
شکایت کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نالان
تصویر نالان
บ่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نالان
تصویر نالان
mengeluh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نالان
تصویر نالان
מקטר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نالان
تصویر نالان
ぐずる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نالان
تصویر نالان
불평하는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نالان
تصویر نالان
kulalamika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نالان
تصویر نالان
narzekający
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نالان
تصویر نالان
şikayetçi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نالان
تصویر نالان
গোঁসাই
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نالان
تصویر نالان
बड़बड़ाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نالان
تصویر نالان
lamentoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نالان
تصویر نالان
resmungando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نالان
تصویر نالان
klagend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نالان
تصویر نالان
стогінний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نالان
تصویر نالان
ныющий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نالان
تصویر نالان
jammernd
دیکشنری فارسی به آلمانی