جدول جو
جدول جو

معنی ناوشکی - جستجوی لغت در جدول جو

ناوشکی
(گَ)
دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس، در 144 هزارگزی جنوب میناب و 10 هزارگزی مشرق راه مالرو جاسک به میناب. درجلگۀ گرمسیر مالاریاخیزی واقع است و 80 تن سکنه دارد. آبش از چاه و محصولش خرما و شغل مردمش زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناخوشی
تصویر ناخوشی
بیماری، مرض، بدحالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناوردی
تصویر ناوردی
جنگی، جنگاور
فرهنگ فارسی عمید
کشتی جنگی تندرو که کشتی های اژدرافکن دشمن را تعقیب می کند و خودش هم دارای دستگاه اژدراندازی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناپاکی
تصویر ناپاکی
چرکینی، آلودگی، کنایه از بدکاری، کنایه از همراه با شهوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناشکری
تصویر ناشکری
ناسپاسی، ناشکری، حق ناشناسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناشکیب
تصویر ناشکیب
بی شکیب، بی صبر، بی حوصله
فرهنگ فارسی عمید
(وِ)
از دهات دهستان طاغنکوه بخش فدیشۀ شهرستان نیشابور است، در 19 هزارگزی شمال فدیشه. در منطقۀ کوهستانی معتدل هوائی قرار دارد. سکنۀ آن 231 نفر است. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و صنعت دستی آنان کرباس بافی است. آبش از قنات تأمین می شود. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
منسوب به ناوک است. رجوع به ناوک شود.
- تیر ناوکی، حظوه. (تفلیسی) :
اندام دشمنان تو از تیر ناوکی
مانند سوک (و ؟) خوشۀ جو باد آژده.
شاکر بخاری (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی).
آن دیده را که در تو نظر دارد از حسد
روید بجای هر مژه ای تیر ناوکی.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
از دهات دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت، در 182هزارگزی جنوب کهنوج و 10هزارگزی مغرب راه مالرو انگهران به منوجان واقع است کوهستانی و گرمسیر است و 80 تن سکنه دارد، آبش از قنات تأمین می شود و محصولش غلات و خرما و شغل مردمش زراعت است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(شِ کَ)
کشتی کوچک بسیار تندرو که برای دنبال کردن اژدرافکن هاست و خود آن کشتی نیز اسبابهائی برای افکندن اژدر دارد. (لغات فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(وُ)
قریه ای است در هفت فرسنگی میانۀ جنوب و مشرق تنگستان. (از فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناووسی
تصویر ناووسی
منسوب به ناووس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاواشکی
تصویر یاواشکی
بطور آهستگی وملایمت
فرهنگ لغت هوشیار
ناسپاسی ناپسندی مکن بربخت چندین ناپسندی که آرد ناپسندی مستمندی (گرگانی ویس و رامین) ناسپاسی حق نشناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یواشکی
تصویر یواشکی
به آرامی و آهستگی، به نرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناشکیب
تصویر ناشکیب
بی قرار و بی حوصله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوبری
تصویر ناوبری
عمل وشغل ناوبر. یاناوبری هوایی. هدایت سفینه هوایی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به ناورد: اهل جنگ جنگاور، مخالف مختلف گوناگون: یافتی ازسه رنگ ناوردی ازرقی وسپیدی وزردی. (هفت پیکرگنجینه گنجوی ص 153)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه ازدکان (بقالی عطاری وغیره) چیزی بر دارد و بخورد بدون آنکه وجهش را بپردازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناباکی
تصویر ناباکی
بی باکی، تهور: (و او کودکی بیست و دو ساله بود و درسیاست و ناباکی و تدبیرپادشاهی بغایت کمال بود) (در عقوبت ایشان را بدان فسادهای ایشان و ناباکی ایشان در کشتن یحیی و زکریالله)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناپاکی
تصویر ناپاکی
خباثت، بدجنسی، بداخلاقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازکشی
تصویر نازکشی
تحمل ناز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوشکن
تصویر ناوشکن
کشتی جنگی تندرو که کشتیهای اژدرافکن را تعقیب می کند
فرهنگ لغت هوشیار
شاد نبودن غمگینی، بیماری مریضی، ناخوبی ناپسندی بدی، ناگواری منغص بودن، ناخوشایندی تلخی، بد طعمی بدمزگی، درشتی خشونتناموافقی، کدورت نقار: (امیرنصرقاصدان فرستاد بطلب آن مال و وی (امیراسماعیل) نفرستاد میان ایشان بدین سبب ناخوشی پدید آمد)، ابتلا گرفتاری: یار مساعد بگه ناخوشی دامکشی کرد نه دامن کشی. (نظامی)، کوفت سیفلیس. یا سال ناخوشی. سال وبایی. یا خود را به ناخوشی زدن، خود را مریض وانمود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوکی
تصویر ناوکی
منسوب به ناوک. یاتیرناوکی. تیر ناوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناخوشی
تصویر ناخوشی
غمگینی، اندوه، بیماری، مرض، ناپسندی، زشتی، ناگواری، خشونت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یواشکی
تصویر یواشکی
((یَ شَ))
به آرامی و آهستگی
فرهنگ فارسی معین
((ش کَ))
کشتی جنگی تندرو که کشتی های جنگی را دنبال کند و مجهز به وسایل اژدراندازی است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناشکری
تصویر ناشکری
ناسپاسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناپاکی
تصویر ناپاکی
خباثت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناپاکی
تصویر ناپاکی
Impurity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نا شکر
تصویر نا شکر
Ungrateful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناشکری
تصویر ناشکری
Ungratefully
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناوبری
تصویر ناوبری
Navigation
دیکشنری فارسی به انگلیسی