جدول جو
جدول جو

معنی ناهنجاری - جستجوی لغت در جدول جو

ناهنجاری
(هََ)
کجروی. (آنندراج). بدکرداری. انحراف از راستی، بی راهی. بی قاعدگی، بی مناسبتی. بی تناسبی، کج تابی. درشتی. خشونت. گستاخی. خودرائی. سرکشی. نافرمانی. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ناهنجاری
برخلاف قاعده بودن بیقاعدگی، عدم تناسب، نامعقولی ناپسندی، ناهمواری درشتی، عدم تربیت خشونت مقابل بهنجاری
فرهنگ لغت هوشیار
ناهنجاری
عارضه
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
فرهنگ واژه فارسی سره
ناهنجاری
بی قاعدگی، ناهماهنگی، خشونت، نافرهیختگی
متضاد: هماهنگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ناهنجاری
اضطرابٌ
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به عربی
ناهنجاری
Abnormality
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ناهنجاری
anomalie
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ناهنجاری
Anomalie
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به آلمانی
ناهنجاری
anormalidade
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ناهنجاری
anomalía
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ناهنجاری
nieprawidłowość
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به لهستانی
ناهنجاری
аномалия
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به روسی
ناهنجاری
аномалія
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ناهنجاری
afwijking
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به هلندی
ناهنجاری
anomalia
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ناهنجاری
असामान्यता
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به هندی
ناهنجاری
غیرمعمولی
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به اردو
ناهنجاری
ความผิดปกติ
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به تایلندی
ناهنجاری
kelainan
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ناهنجاری
חריגות
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به عبری
ناهنجاری
異常性
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ناهنجاری
hali isiyo ya kawaida
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ناهنجاری
이상
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به کره ای
ناهنجاری
anormallik
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ناهنجاری
অস্বাভাবিকতা
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به بنگالی
ناهنجاری
异常
تصویری از ناهنجاری
تصویر ناهنجاری
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نابهنجار
تصویر نابهنجار
بی نظم و ترتیب، بی قاعده، ناموزون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناهنجار
تصویر ناهنجار
بی قاعده، بی راه و نامناسب، کنایه از زشت و ناپسند، کنایه از کج و ناهموار
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
بی راه. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نه به آئین. (یادداشت مؤلف). بی قاعده. برخلاف طریقۀ معین. (لغات فرهنگستان). نامناسب، درشت. ناهموار. (از ناظم الاطباء). خشن. ناملایم. ناخوار. ناخار.
- رفتار ناهنجار، رفتار بی تناسب و ناملایم و ناپسند.
، خشن. تربیت ناشده. ناخراشیده. نخراشیده و نتراشیده. بدون ادب و ظرافت: در دل گفتم که مردی ناهنجار است که با دست ناشسته غذا میخورد. (تذکره الاولیاء)
لغت نامه دهخدا
مسطح نبودن، ناتراش بودن صیقلی نبودن، بینظمی بی ترتیبی، نابرابری عدم تساوی، ناجوری عدم تناسب، کجی معوجی، نامانندگی اجزای چیزی، خودرایی خودسری بی ادبی، نادرستی نامعقولی، عدم لیاقت ناشایستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابهنجار
تصویر نابهنجار
نامتناسب، ناهماهنگ، بی نظم و ترتیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهنجار
تصویر ناهنجار
بی قاعده، درشت، ناملایم، خشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهنجار
تصویر ناهنجار
((هَ))
درشت و ناهموار، نامعقول، ناپسند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناهنجار
تصویر ناهنجار
آنورمال، غیرعادی
فرهنگ واژه فارسی سره
ناجور، ناسازگار، نامتناسب، ناهماهنگ، غیرعادی، درشت، زمخت، شنیع
متضاد: بهنجار
فرهنگ واژه مترادف متضاد