- ناهنجاری
- عارضه
معنی ناهنجاری - جستجوی لغت در جدول جو
- ناهنجاری
- برخلاف قاعده بودن بیقاعدگی، عدم تناسب، نامعقولی ناپسندی، ناهمواری درشتی، عدم تربیت خشونت مقابل بهنجاری
- ناهنجاری
- Abnormality
- ناهنجاری
- anormalidade
- ناهنجاری
- anomalía
- ناهنجاری
- nieprawidłowość
- ناهنجاری
- аномалия
- ناهنجاری
- аномалія
- ناهنجاری
- afwijking
- ناهنجاری
- Anomalie
- ناهنجاری
- anomalie
- ناهنجاری
- anomalia
- ناهنجاری
- असामान्यता
- ناهنجاری
- অস্বাভাবিকতা
- ناهنجاری
- anormallik
- ناهنجاری
- hali isiyo ya kawaida
- ناهنجاری
- חריגות
- ناهنجاری
- kelainan
- ناهنجاری
- ความผิดปกติ
- ناهنجاری
- غیرمعمولی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنورمال، غیرعادی
بی قاعده، بی راه و نامناسب، کنایه از زشت و ناپسند، کنایه از کج و ناهموار
بی قاعده، درشت، ناملایم، خشن
بی نظم و ترتیب، بی قاعده، ناموزون
نامتناسب، ناهماهنگ، بی نظم و ترتیب
مسطح نبودن، ناتراش بودن صیقلی نبودن، بینظمی بی ترتیبی، نابرابری عدم تساوی، ناجوری عدم تناسب، کجی معوجی، نامانندگی اجزای چیزی، خودرایی خودسری بی ادبی، نادرستی نامعقولی، عدم لیاقت ناشایستگی
ناجوری عدم تناسب، نابرابری ناهمسانی مقابل جوری
غفلت بی خبری، بی خویشتنی، صرع
Choppiness, Unevenness, Jaggedness