تصور کردن و پنداشتن و گمان بردن. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اندیشه بردن. (ناظم الاطباء) : عاشقی خواهی که تا پایان بری پس بباید ساخت با هر ناپسند زشت باید دید و انگارید خوب زهر باید خوردو انگارید قند. رابعۀبنت کعب قزداری (از آنندراج). ، نوعی از مردم فرنگ هم هست. (برهان قاطع). مراد انگلیس است و انگریز از زبان پرتغالی در هندوستان معمول شده و از آنجا بدیگر ممالک اسلامی رسیده است. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
تصور کردن و پنداشتن و گمان بردن. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اندیشه بردن. (ناظم الاطباء) : عاشقی خواهی که تا پایان بری پس بباید ساخت با هر ناپسند زشت باید دید و انگارید خوب زهر باید خوردو انگارید قند. رابعۀبنت کعب قزداری (از آنندراج). ، نوعی از مردم فرنگ هم هست. (برهان قاطع). مراد انگلیس است و انگریز از زبان پرتغالی در هندوستان معمول شده و از آنجا بدیگر ممالک اسلامی رسیده است. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)