- نانویس
- نانوشته، نوشته نشده، ازقلم افتاده
معنی نانویس - جستجوی لغت در جدول جو
- نانویس
- نوشته نشده ازقلم افتاده: چندقلم نانویس داریم، ثبت نشده روی کاغذ نیامده: حساب نانویس، آنکه یاآنچه ننویسدظنکه درنوشتن روان نیست: قلم نانویس
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه نوشتن نداند، آنکه نتواند بنویسد
آنکه نوشتن نداندامی: اگربودی کمال اندرنویسایی وخوانایی چراآن قبله کل نانویسابودوناخواناک
چین خوردگیهای زمین که بشکل ناو است
آنکه نویسنده نیست امی، جمع نانویسندگان: ازبهرآنک مرنانویسندگان را بدین سخن ازحدمردمی بیرون کرده باشیم. مقابل نویسنده
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نرگس، نام جوانی زیباروی در اساطیر یونآنکه وقتی صورت خود را در آب دید عاشق خودشد و در آب پرید و غرق گشت و تبدیل به گل نرگس گردید، لاتین از یونانی
عنوان، عنوان
تخریج، از نو نوشتن
لوله خمیده
نام نخستین ماه سال میلادی که آغاز آن تقریباً برابر هفدهم دیماه جلالی است و سی و یکروز است
دویمی مونث ثانی مونث ثانوی: طبیعت ثانویه
بزات نویس، قباله نویس، مستوفی
از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو ناقوسیّ و اورنگی زدی ساز / شدی اورنگ چون ناقوس از آواز (نظامی۱۴ - ۱۷۹)
پیروان مانی، مانویان، آیین مانی
آنکه گوش به پند و اندرز ندهد، نافرمان
بداصل، بدگوهر، بدنژاد، فرومایه، رذل، بی عفت
کسی که از روی نوشته ای نسخه برداری می کند، رونوشت
محل پختن و فروختن نان مثلاً دکان نانوایی، صنف نانوا
آنچه به شکل زانوی خمیده باشد، لولۀ خمیده، تنبوشۀ خمیده
چین خوردگی های زمین که وسط آن ها فرو رفته است، ناومانند، به شکل ناو
مانویت در فارسی مانویه در فارسی زندیکی زندیکی گری مانی گروی
صحیح لگاریتم را مفسرو جزو اعشاری آنرا مانتیس گویند. توضیح باتوجه بمعنی لگاریتم و صفر مفسر و مانتیس همواره مفسر اعداد از یک تا نه صفرو مانتیس کلیه قوای صحیح ده نیز صفر می باشد
ناگهان بغته فجاه
آنچه بویانیست ظنچه بوی ندارد، آنکه فاقدحس شامه است ویا حس شامه او ضعیف است مقابل بویا
آنکه سخن نتواندگفت غیرناطق عجم صامت
کسی که نمی نوردد، نالایق ناسزاوار مقابل نورد: نانوردیم وخوارواین نه شگفت که بروردخاه نیست نورد. (کسائی لغ)
نانخواه
شغل وعمل نانواخبازی، محل پخت وفروش نان خبازی
بداصل، بدگوهر، بی عفت، بدکاره
(کودکان) بزن وبکوب ورقص وآواز