جدول جو
جدول جو

معنی نانواخانه - جستجوی لغت در جدول جو

نانواخانه
(نانْ خوا / خا نَ / نِ)
نانوائی. خبازی. خبازخانه. جا و دکان نانوائی
لغت نامه دهخدا
نانواخانه
محل پخت وفروش نان خبازی نانوایی، رسته نانوا صنف خبازان: (آسیابانها ازدست ظلم خبازباشی و زورگوییهای نانواخانه میخواستندآسیابانهای خودرابگذارند و بشهرهای دیگرپناه ببرند
تصویری از نانواخانه
تصویر نانواخانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نواخانه
تصویر نواخانه
جایی که اسیران را نگه دارند، زندان
فرهنگ فارسی عمید
(نَ تَ)
که از در نواختن نیست. که شایستۀ ملاطفت و نوازش و تفقد نیست، که نوازیدنی نیست
لغت نامه دهخدا
نوازش ناشده. نوازش ندیده، نانوازیده. مقابل نواخته. رجوع به نواخته شود
لغت نامه دهخدا
(لَ ثَنْ)
نوازش نکردن، ننوازیدن ساز و امثال آن
لغت نامه دهخدا
(نَ نَ / نَ نِ)
زندان. (غیاث اللغات) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) (آنندراج). بندی خانه. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). محبس. (انجمن آرا) :
ببوسی گرت عقل و تدبیر هست
ملکزاده را در نواخانه دست.
سعدی (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نواخانه
تصویر نواخانه
زندان، محبس، محل نگهداری بینوایان و اسیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواخانه
تصویر نواخانه
((نَ نِ))
زندان، محبس
فرهنگ فارسی معین