ملکه. شاه زنان. شه بانو. در کعبۀ زرتشت (واقع در نقش رستم نزدیک تخت جمشید) زنی بنام آذراناهید و عنوان بانبشنان بانبشن (ملکۀ ملکه ها) ذکر شده که ظاهراً همسر شاهپور است... اکنون مهری موجود است که برآن لقب ملکه مادر هرمزد سوم بصورت بانبشنان بانبشن به حروف پهلوی کنده کاری شده است. و رجوع به ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 252 و 313 شود
ملکه. شاه زنان. شه بانو. در کعبۀ زرتشت (واقع در نقش رستم نزدیک تخت جمشید) زنی بنام آذراناهید و عنوان بانبشنان بانبشن (ملکۀ ملکه ها) ذکر شده که ظاهراً همسر شاهپور است... اکنون مهری موجود است که برآن لقب ملکه مادر هرمزد سوم بصورت بانبشنان بانبشن به حروف پهلوی کنده کاری شده است. و رجوع به ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 252 و 313 شود
پر کردن و مملو گردانیدن و انبار نمودن. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). آکندن. ممتلی کردن. امتلاء. (یادداشت مؤلف). کبس. (تاج المصادر بیهقی). پر کردن جای عمیق بخاک و جز آن. (شرفنامۀ منیری) (مؤید الفضلاء). انباردن: بدان کرد شاید نهان آفتاب بدین شاید انباشت دریای آب. اسدی. درم زیر خاک اندر انباشتن به از دست پیش کسان داشتن. اسدی (گرشاسب نامه ص 160). به دم رود جیحون بینباشتی به دم زنده پیلی بیوباشتی. اسدی (گرشاسب نامه ص 40). جهان گشتی و رنج برداشتی چو گنجی بینباشت بگذاشتی. اسدی (گرشاسب نامه ص 353). جهان انباشت گوش من بسیماب بدان تا نشنوم نیرنگ این زن. خاقانی. جوانان لشکر خندق بینباشتند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 258). از خار و خاشاک و... بتعاون دستها فراهم آوردند و غوران خندق بینباشتند. (ترجمه تاریخ یمینی). ای دریغا گنج را بگذاشتم آب حیوان را بخاک انباشتم. مولوی (مثنوی). زانباشتن چاه زنخدانش بمشک معلومم شد که دل برون ناید از او. سعید هروی (از شعوری ج 1 ورق 122 الف).
پر کردن و مملو گردانیدن و انبار نمودن. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). آکندن. ممتلی کردن. امتلاء. (یادداشت مؤلف). کبس. (تاج المصادر بیهقی). پر کردن جای عمیق بخاک و جز آن. (شرفنامۀ منیری) (مؤید الفضلاء). انباردن: بدان کرد شاید نهان آفتاب بدین شاید انباشت دریای آب. اسدی. درم زیر خاک اندر انباشتن به از دست پیش کسان داشتن. اسدی (گرشاسب نامه ص 160). به دُم رود جیحون بینباشتی به دَم زنده پیلی بیوباشتی. اسدی (گرشاسب نامه ص 40). جهان گشتی و رنج برداشتی چو گنجی بینباشت بگذاشتی. اسدی (گرشاسب نامه ص 353). جهان انباشت گوش من بسیماب بدان تا نشنوم نیرنگ این زن. خاقانی. جوانان لشکر خندق بینباشتند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 258). از خار و خاشاک و... بتعاون دستها فراهم آوردند و غوران خندق بینباشتند. (ترجمه تاریخ یمینی). ای دریغا گنج را بگذاشتم آب حیوان را بخاک انباشتم. مولوی (مثنوی). زانباشتن چاه زنخدانْش بمشک معلومم شد که دل برون ناید از او. سعید هروی (از شعوری ج 1 ورق 122 الف).
نگذشتن. گذر نکردن. گذار نکردن. مقابل گذشتن: دل آن خداوند را (محمود غزنوی) بر ما (مسعود) درشت کردند و تضریب ها نگاشتند که ایزد... از آن هیچ چیز نیافریده بود و آن بر دل ما ناگذشته. (تاریخ بیهقی ص 214)
نگذشتن. گذر نکردن. گذار نکردن. مقابل گذشتن: دل آن خداوند را (محمود غزنوی) بر ما (مسعود) درشت کردند و تضریب ها نگاشتند که ایزد... از آن هیچ چیز نیافریده بود و آن بر دل ما ناگذشته. (تاریخ بیهقی ص 214)