معنی نامکیده - جستجوی لغت در جدول جو
نامکیده
مکیده ناشده. مقابل مکیده
ادامه...
مکیده ناشده. مقابل مکیده
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر نامبرده
نامبرده
آنکه نام او در جایی یا در نوشته ای برده شده، ذکر شده، مذکور، نامدار
ادامه...
آنکه نام او در جایی یا در نوشته ای برده شده، ذکر شده، مذکور، نامدار
فرهنگ فارسی عمید
نامکیدن
(لَثْءْ)
مقابل مکیدن. رجوع به مکیدن شود
ادامه...
مقابل مکیدن. رجوع به مکیدن شود
لغت نامه دهخدا
نامزیده
(بَ)
ناچشیده. مزیده ناشده
ادامه...
ناچشیده. مزیده ناشده
لغت نامه دهخدا
نامیده
موسوم. (یادداشت مؤلف) ، مترجم. (یادداشت مؤلف)
ادامه...
موسوم. (یادداشت مؤلف) ، مترجم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
ناخریده
آنچه که خریده نشده، رایگان مفت: دراست ناخریده و مشک است رایگان هرچند بر فشانی و هر چند برچنی. (منوچهری)، آزاد حر
ادامه...
آنچه که خریده نشده، رایگان مفت: دراست ناخریده و مشک است رایگان هرچند بر فشانی و هر چند برچنی. (منوچهری)، آزاد حر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نامالیده
نامالیده
نمالیده مالیده نشده مالش نیافته مقابل مالیده
ادامه...
نمالیده مالیده نشده مالش نیافته مقابل مالیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نامبرده
نامبرده
نامدار، مشهور، معروف
ادامه...
نامدار، مشهور، معروف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ناکشیده
ناکشیده
تحمل ناکرده
ادامه...
تحمل ناکرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ناگزیده
ناگزیده
انتخاب ناشده، مطرود
ادامه...
انتخاب ناشده، مطرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ناشنیده
ناشنیده
آنچه که شنیده نشده مقابل شنیده
ادامه...
آنچه که شنیده نشده مقابل شنیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نابریده
نابریده
نبریده: (و نماز دیگر آن روز صلتی از آن وی رسولدار برد دویست هزاردرم و اسبی باستام زر و پنجاه پارچه جامه نابریده. مقابل بریده
ادامه...
نبریده: (و نماز دیگر آن روز صلتی از آن وی رسولدار برد دویست هزاردرم و اسبی باستام زر و پنجاه پارچه جامه نابریده. مقابل بریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نارمیده
نارمیده
استراحت نکرده، نیاسوده
ادامه...
استراحت نکرده، نیاسوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نازدیده
نازدیده
ناز پرورده نازنین
ادامه...
ناز پرورده نازنین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نامیده
نامیده
اسم داده موسوم، ترجمه شده مترجم
ادامه...
اسم داده موسوم، ترجمه شده مترجم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نارسیده
نارسیده
واصل نشده، نیامده، نرسیده
ادامه...
واصل نشده، نیامده، نرسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نارسیده
نارسیده
((ر دَ))
ناقص، خام
ادامه...
ناقص، خام
فرهنگ فارسی معین
تصویر نامبرده
نامبرده
مشارالیه
ادامه...
مشارالیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر نامیده
نامیده
موسوم
ادامه...
موسوم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر ناشنیده
ناشنیده
Inaudible
ادامه...
Inaudible
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
inaudible
ادامه...
inaudible
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
isiyosikika
ادامه...
isiyosikika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
들을 수 없는
ادامه...
들을 수 없는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
duyulmaz
ادامه...
duyulmaz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
শোনা যায় না
ادامه...
শোনা যায় না
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
अव्यक्त
ادامه...
अव्यक्त
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
inaudibile
ادامه...
inaudibile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
неслышимый
ادامه...
неслышимый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
unhörbar
ادامه...
unhörbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
onhoorbaar
ادامه...
onhoorbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
нечутний
ادامه...
нечутний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
niesłyszalny
ادامه...
niesłyszalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
inaudible
ادامه...
inaudible
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
inaudível
ادامه...
inaudível
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر ناشنیده
ناشنیده
ناشَنیده
听不见的
ادامه...
听不见的
دیکشنری فارسی به چینی