جدول جو
جدول جو

معنی نامنظم - جستجوی لغت در جدول جو

نامنظم
آنچه دارای نظم و ترتیب نباشد، بی نظم و ترتیب
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
فرهنگ فارسی عمید
نامنظم
(مُ نَظْ ظَ)
بی نظم و ترتیب. پراکنده. پریشان. آشفته. مقابل منظم. رجوع به منظم شود
لغت نامه دهخدا
نامنظم
نا به سامان، بی سامان
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
فرهنگ واژه فارسی سره
نامنظم
آشفته، بی ترتیب، بی نظم، پخش، پراکنده، پریشان، شلخته، شوریده، نابسامان، نامرتب
متضاد: مرتب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نامنظم
غير منتظمٍ
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به عربی
نامنظم
Irregular
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نامنظم
irrégulier
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نامنظم
irregular
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نامنظم
irregular
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نامنظم
nieregularny
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به لهستانی
نامنظم
нерегулярный
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به روسی
نامنظم
нерегулярний
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نامنظم
onregelmatig
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به هلندی
نامنظم
unregelmäßig
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به آلمانی
نامنظم
असामान्य
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به هندی
نامنظم
অনিয়মিত
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به بنگالی
نامنظم
غیر منظم
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به اردو
نامنظم
ไม่เป็นระเบียบ
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به تایلندی
نامنظم
tidak teratur
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نامنظم
לא סדיר
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به عبری
نامنظم
不規則な
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نامنظم
irregolare
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نامنظم
isiyo ya kawaida
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نامنظم
불규칙한
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به کره ای
نامنظم
düzensiz
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نامنظم
不规则的
تصویری از نامنظم
تصویر نامنظم
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نامحرم
تصویر نامحرم
مردی که محرم زن نیست، زنی که محرم مرد نباشد، کنایه از بیگانه، کنایه از کسی که رازدار نباشد و به او اعتماد نتوان کرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامردم
تصویر نامردم
ناکس، فرومایه، بدسرشت، پست فطرت
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ ظَ)
پراکنده. بی انتظام. مقابل منتظم
لغت نامه دهخدا
(مُنَظْ ظَ)
پراکندگی. آشفتگی. پریشانی. بی نظم و ترتیب بودن. منظم و بسامان و مرتب نبودن
لغت نامه دهخدا
تصویری از نامردم
تصویر نامردم
فرومایه، نا اهل، بی قدر و مروت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامسلم
تصویر نامسلم
نامسلمان، غیر مسلمان
فرهنگ لغت هوشیار
نانمیده، ناسپاس منظور نشده رعایت نگشته مقابل منظور، ناسپاس بی منظور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامنقسم
تصویر نامنقسم
بخش ناشو قسمت ناشونده: (زمان ترکیب پذیرد از چیزهای نامنقسم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نا منظم
تصویر نا منظم
نابسامان
فرهنگ واژه فارسی سره