جدول جو
جدول جو

معنی نامسعود - جستجوی لغت در جدول جو

نامسعود
(مَ)
نامبارک. شوم. (ناظم الاطباء). ناخجسته. مشؤوم. منحوس. نحس. نافرخنده، بدبخت. (ناظم الاطباء). مقابل مسعود، به معنی سعید و خوشبخت. رجوع به مسعود شود
لغت نامه دهخدا
نامسعود
تیره بخت، بد شگون نامبارک نحس شوم، بدبخت مقابل مسعود
تصویری از نامسعود
تصویر نامسعود
فرهنگ لغت هوشیار
نامسعود
شوم، نافرخنده، نامیمون، نحس، بدبخت، شوربخت
متضاد: فرخنده، مسعود
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
بی حد، بی پایان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامحمود
تصویر نامحمود
ناپسندیده، زشت و ناپسند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامساعد
تصویر نامساعد
ناموافق، ناسازگار، آنکه مساعدت نکند
فرهنگ فارسی عمید
ناخاموش در کار آنچه که مسکوت گذاشته نشده، آنچه که درجریان است مقابل مسکوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
بی حد ونهایت، بی پایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامحمود
تصویر نامحمود
بد شگون، زشت ناپسند ناپسندیده زشت ناپسند: (وازاتفاق نامحمود مسعود را درهندقضیه ای صادرشده بودکه اورامجال توقف درخراسان نبود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامرصود
تصویر نامرصود
آنچه که رصد نشده مقابل مرصود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامساعد
تصویر نامساعد
ناموافق، ناهموار، ستیزه گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
نابرابر، مقابل مساوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامستعد
تصویر نامستعد
اکار ناشایسته ناآماده آنکه مستعدنیست ناشایسته نالایق: (استعدادبی تربیت دریغ است وتربیت نامستعد ضایع، {نا آماده مقابل مستعد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامسرور
تصویر نامسرور
ناشاد اندوهگین آنکه شادمان نیست ناشاداندوهگین مقابل مسرور
فرهنگ لغت هوشیار
پوشیده نشده ظاهرظشکار، لخت برهنه مقابل مستور، ناپوشیده برهنه آشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامسکوک
تصویر نامسکوک
سکه نازده ضرب نشده مقابل مسکوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامسکون
تصویر نامسکون
لوت ناآباد ویران جایی که سکنه نداردمقابل مسکون، ویران بایر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامسلوک
تصویر نامسلوک
نا درنور دیده ناپیموده سپرده نشده باپایطی نشده: (ومیان ماطریق مواصلت نامسلوکست، {متروک (راه و مانندآن) : (مناهج عدل که نامسلوک مانده بودمسلوک و معین شد {مقابل مسلوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامسموع
تصویر نامسموع
ناشنودنی شنیده نشده، پذیرفته نشده نامقبول مقابل مسموع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامسوول
تصویر نامسوول
ناخور تاک، نخواهیده
فرهنگ لغت هوشیار
سرزنش نشده کسی که موردطعن وملامت قرارنگرفته مقابل مطعون. کسی که موردطعن قرارنگرفته مقابل مطعون
فرهنگ لغت هوشیار
ناشمرده بی شمار ناشمرده: من چگویم که گر اوصاف جمیلت شمرند خلق آفاق بماندطرفی نامعدود. (سعدی)، بی حساب بی شمارمقابل معدود
فرهنگ لغت هوشیار
بی پیشینه نا آشنا ناشناخته، آنچه که مسبوق بسابقه ای نیست، نامانوس. نامالوف مقابل معهود
فرهنگ لغت هوشیار
نباشنده معدوم: زمانی کزفلک زاید زمان نابوده چون باشد زمان بی جود او موجود و ناموجودبی مبدا. (ناصرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
((مَ))
بی اندازه، بی شمار، بی پایان، بی حد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
بی کران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
Uneven
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
Indefinite, Unbounded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
desigual
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
indefinido, ilimitado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
desigual
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
indefinido, ilimitado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
nierówny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نامحدود
تصویر نامحدود
nieokreślony, nieograniczony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
неровный
دیکشنری فارسی به روسی