نامحسوب (مَ) حساب ناشده. به حساب نیامده. به حساب منظور ناشده. مقابل محسوب. رجوع به محسوب شود ادامه... حساب ناشده. به حساب نیامده. به حساب منظور ناشده. مقابل محسوب. رجوع به محسوب شود لغت نامه دهخدا