جدول جو
جدول جو

معنی نامجاور - جستجوی لغت در جدول جو

نامجاور
(مُ وِ)
غیرمجاور. که همسایه و همجوار نیست. مقابل مجاور. رجوع به مجاور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نام آور
تصویر نام آور
دارای نام و آوازه، معروف، مشهور، نامدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامه ور
تصویر نامه ور
نامه بر، آنکه نامه های مردم را از شهری به شهر دیگر می برد، چاپار، چپر، پیک، برید، غلام پست، مأمور پست، اسکدار، قاصد، نامه رسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامعذور
تصویر نامعذور
پوزش ناپذیر آنکه دارای عذر وبهانه ای موجه نیست
فرهنگ لغت هوشیار
ناجورنامناسب. یاوصله ناهمجور. وصله ای که با جامه از یک جنس و یک رنگ نیست، نابرابرناهمسان مقابل جور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامجانس
تصویر نامجانس
نامتجانس ناهم جنس نامانوس مقابل مجانس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامجموع
تصویر نامجموع
پریشان آشفته پراکنده پریشان نابسامان مقابل مجموع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامحصور
تصویر نامحصور
بی دیوار، نامرز بیکرانه حصارنشده بی دیوار، بی حد بی انتها: (سلطان ازدیار هند مظفر و منصور با اموال موفور و نفایس نامحصور بازگشت)
فرهنگ لغت هوشیار
ناگفته نام نابرده ذکرنشده از قلم افتاده: ازبدو نیک و از خطا و صواب چیست اندر کتاب نامذکور ک (ناصرخسرولغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناماجور
تصویر ناماجور
بی مزد آنکه بمزد و پاداش خودنرسیده بی مزد
فرهنگ لغت هوشیار
پوشیده نشده ظاهرظشکار، لخت برهنه مقابل مستور، ناپوشیده برهنه آشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامسرور
تصویر نامسرور
ناشاد اندوهگین آنکه شادمان نیست ناشاداندوهگین مقابل مسرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
نابرابر، مقابل مساوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامعمور
تصویر نامعمور
ناآبادان آبادنشده بایر: (وسرزمین خراب نامعمور هیچ تعیین نکرد {مقابل معمور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامغرور
تصویر نامغرور
نافتوده فروتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامقدور
تصویر نامقدور
ناتوانسته ناشدنی ناممکن غیرمیسرمقابل مقدور
فرهنگ لغت هوشیار
نانمیده، ناسپاس منظور نشده رعایت نگشته مقابل منظور، ناسپاس بی منظور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامه ور
تصویر نامه ور
نامه بر: هم بدان پیک نامه وردادش سوی آن نامورفرستادش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامیسور
تصویر نامیسور
غیر ممکن، نامقدور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامبرور
تصویر نامبرور
ناپسندیده نامقبول، نامرحوم نامغفورمقابل مبرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامتاخر
تصویر نامتاخر
اپس
فرهنگ لغت هوشیار
ناپنداشته پندارناپذیر تصورنشده، آنچه که تصور آن ممکن نباشدتصورناپذیر، صورت ناپذیر مقابل متصور
فرهنگ لغت هوشیار
نامبرده، خداوند نام و آوازه، کسی که از جهت دلیری یا علم یا صنعت مشهور شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه جان ندارد غیرذی روح: برآورد از ان و هم پیکرمیان یکی زرد گویای نا جانور. (لوکری) مقابل جانور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامحصور
تصویر نامحصور
((مَ))
بی حد، بی انتها، حصار نشده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نام آور
تصویر نام آور
((وَ))
مشهور، معروف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
Uneven
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
inégal
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
desigual
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
desigual
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
nierówny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
неровный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
нерівний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
ongelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نامساوی
تصویر نامساوی
ungleich
دیکشنری فارسی به آلمانی