ناآشنا. ناآموخته. غیرمأنوس. غیرمعتاد: بدین وضع نامعهود و طریق نامألوف آمدن برسبیل تفرد و تجرد موجب چیست ؟ (سندبادنامه ص 222). - کلمات نامأنوس،دور از ذهن و غیرمعتاد
ناآشنا. ناآموخته. غیرمأنوس. غیرمعتاد: بدین وضع نامعهود و طریق نامألوف آمدن برسبیل تفرد و تجرد موجب چیست ؟ (سندبادنامه ص 222). - کلمات نامأنوس،دور از ذهن و غیرمعتاد
گرفته ناشده. ناگرفته. اخذناشده، گرفتارناشده. آزاد، غیرمأخوذ. که مورد بازخواست واقع نشده است. که از او مؤاخذه و بازخواستی نیست. که از مؤاخذه و مسؤولیت برکنار است
گرفته ناشده. ناگرفته. اخذناشده، گرفتارناشده. آزاد، غیرمأخوذ. که مورد بازخواست واقع نشده است. که از او مؤاخذه و بازخواستی نیست. که از مؤاخذه و مسؤولیت برکنار است
انس گرفته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : ساحت ولایتش به وفود بر و برکت و وفور خصب نعمت مأهول و مأنوس. (المعجم چ دانشگاه ص 21و 22) ، آشنا و همدم و مصاحب و یار و رفیق و همراه و دوست، رام و خانگی. (ناظم الاطباء). آموخته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - مأنوس الاستعمال، هر چیزی که بیشتر اوقات استعمال شود وهر چیز قدیم و عمومی. (ناظم الاطباء). - مأنوس شدن، انس گرفتن و رام شدن و خانگی و اهلی شدن. (ناظم الاطباء)
انس گرفته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : ساحت ولایتش به وفود بر و برکت و وفور خصب نعمت مأهول و مأنوس. (المعجم چ دانشگاه ص 21و 22) ، آشنا و همدم و مصاحب و یار و رفیق و همراه و دوست، رام و خانگی. (ناظم الاطباء). آموخته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - مأنوس الاستعمال، هر چیزی که بیشتر اوقات استعمال شود وهر چیز قدیم و عمومی. (ناظم الاطباء). - مأنوس شدن، انس گرفتن و رام شدن و خانگی و اهلی شدن. (ناظم الاطباء)
غیر معتاد، نا آشنا ناشناس نا آشنا خوناگرفته ناآشناناشناخته: (بدین وضع نامعهود و طریق نامالوف آمدن برسبیل تفرد وتجرد موجب نیست ک {یاکلمات (لغات) نامانوس. کلمات (لغات) دور از ذهن
غیر معتاد، نا آشنا ناشناس نا آشنا خوناگرفته ناآشناناشناخته: (بدین وضع نامعهود و طریق نامالوف آمدن برسبیل تفرد وتجرد موجب نیست ک {یاکلمات (لغات) نامانوس. کلمات (لغات) دور از ذهن