ناآشنا. ناآموخته. غیرمأنوس. غیرمعتاد: بدین وضع نامعهود و طریق نامألوف آمدن برسبیل تفرد و تجرد موجب چیست ؟ (سندبادنامه ص 222). - کلمات نامأنوس،دور از ذهن و غیرمعتاد
ناآشنا. ناآموخته. غیرمأنوس. غیرمعتاد: بدین وضع نامعهود و طریق نامألوف آمدن برسبیل تفرد و تجرد موجب چیست ؟ (سندبادنامه ص 222). - کلمات نامأنوس،دور از ذهن و غیرمعتاد
گرفته ناشده. ناگرفته. اخذناشده، گرفتارناشده. آزاد، غیرمأخوذ. که مورد بازخواست واقع نشده است. که از او مؤاخذه و بازخواستی نیست. که از مؤاخذه و مسؤولیت برکنار است
گرفته ناشده. ناگرفته. اخذناشده، گرفتارناشده. آزاد، غیرمأخوذ. که مورد بازخواست واقع نشده است. که از او مؤاخذه و بازخواستی نیست. که از مؤاخذه و مسؤولیت برکنار است
دارای اجر و پاداش نیک مخصوصاً آنکه اولاد وی مرده باشد. (ناظم الاطباء). اجر داده شده و ثواب داده شده. (غیاث). اجر داده شده. (آنندراج). پاداش داده شده. پاداش یافته. اجر گرفته. اجرت گرفته. مزد یافته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : لگد سیصد هزاران بر سر من زنی و زمن بدان باشی تو مأجور. منوچهری. نه مرا حاجتی از اومقضی نه مرا طاعتی از او مأجور. مسعودسعد (دیوان چ یاسمی ص 45). صائم الدهر از ضرورت لبس بر چنین طاعتی نه مأجور است. مسعودسعد. ، توسعاً، مقبول. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
دارای اجر و پاداش نیک مخصوصاً آنکه اولاد وی مرده باشد. (ناظم الاطباء). اجر داده شده و ثواب داده شده. (غیاث). اجر داده شده. (آنندراج). پاداش داده شده. پاداش یافته. اجر گرفته. اجرت گرفته. مزد یافته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : لگد سیصد هزاران بر سر من زنی و زمن بدان باشی تو مأجور. منوچهری. نه مرا حاجتی از اومقضی نه مرا طاعتی از او مأجور. مسعودسعد (دیوان چ یاسمی ص 45). صائم الدهر از ضرورت لبس بر چنین طاعتی نه مأجور است. مسعودسعد. ، توسعاً، مقبول. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)