جدول جو
جدول جو

معنی نالغزیده - جستجوی لغت در جدول جو

نالغزیده
مقابل لغزیده
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ)
نلغزیدن. مقابل لغزیدن
لغت نامه دهخدا
(دِ تَ سَ دَ / دِ)
نلغزنده. غیرلغزان. مقابل لغزنده
لغت نامه دهخدا
(گَ)
که لیسیده نشده است. مقابل لیسیده. رجوع به لیسیده شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
نیامرزیده. ناآمرزیده. نامغفور. غیرمرحوم. غیرمغتفر. نابخشوده. مقابل آمرزیده، به معنی شادروان و معفو و مغفور
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ)
که لغزیدنی نیست. که نخواهد لغزید
لغت نامه دهخدا
ریاضت ناکشیده. ریاضت نادیده. که ورزیده و کارکشته و ماهر نیست
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ / دِ)
ناسزاوار. نامناسب. نادرخورد. ناشایسته
لغت نامه دهخدا
(بَ)
ناچشیده. مزیده ناشده
لغت نامه دهخدا
(تَ)
غیرمرجح. ناپسندیده. پسندناشده. نگزیده. گزیده ناشده. انتخاب ناشده. مطرود. مقابل گزیده. رجوع به گزیده و برگزیده شود
نیش ناخورده. نگزیده. غیرملدوغ. مقابل گزیده. رجوع به گزیده شود
لغت نامه دهخدا
(چَ)
مقابل وزیده. رجوع به وزیده شود
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ / دِ)
نعت مفعولی از لغزیدن. لخشیده: رمیّهٌ شاطفه، رمیه که از کشتنگاه لغزیده و جنبیده باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
نالان. مریض.
- نالیده گشتن، مریض شدن. بیمار شدن: پس هادی شماخ طبیب را آنجایگاه فرستاد و مدتی ببود و مردم را معالجت کردی تا با ادریس گستاخ گشت و یک باری ادریس نالیده گشت و شماخ او را زهر داد. (مجمل التواریخ)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناگزیده
تصویر ناگزیده
انتخاب ناشده، مطرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغزیده
تصویر لغزیده
سرخورده لیز خورده سریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نالیده
تصویر نالیده
ناله کرده، مریض رنجور
فرهنگ لغت هوشیار