جدول جو
جدول جو

معنی نالانی - جستجوی لغت در جدول جو

نالانی
نالان شدن، نالان بودن، بیماری، علت، مرض، درد، رنجوری، مریضی، داء، ناخوشی: ما را با خودبرد و آن نواحی ضبط کرد و به ما سپرد و بازگشت به سبب نالانی و نزدیک آمدن اجل، (تاریخ بیهقی)، پدر خداوند امروز از ضعف و نالانی چنین است که پوشیده نیست، (تاریخ بیهقی ص 131)، امیر گفت: مرا امسال که ... آن نالانی افتاد پس از حادثۀ آب، (تاریخ بیهقی ص 540)،
نالانی تو تا خبر آمد به نزد ما
بر ما عیان نمود همه خویشتن اجل،
سوزنی،
آن نه نوش است که گویند پس از تلخی می
صحت اوست پس از تلخی نالانی نوش،
سوزنی،
جان ترا خدای عطا داد بازما
بر تو اثر نماند ز نالانی و علل،
سوزنی،
، حالت و صفت نالان، رجوع به نالان شود
لغت نامه دهخدا
نالانی
نالان شدن نالیدن، بیماری ناخوشی: (پدرخداوندامروزازضعف ونالانی چنین است که پوشیده نیست)
تصویری از نالانی
تصویر نالانی
فرهنگ لغت هوشیار
نالانی
بیماری، ناخوشی
تصویری از نالانی
تصویر نالانی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پالانی
تصویر پالانی
اسبی که پالان بر پشت او بگذارند، اسب بارکش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
جهل، نادان بودن
فرهنگ فارسی عمید
فرق سر، (فرهنگ شعوری ج 1 ص 192)، هرچیز که پوشاند سر را، (ناظم الاطباء)، اما در کتب و مآخذ دسترس دیگر دیده نشد، باک داشتن، ما ابالیه، و به بالا، و باله، و بلاء و مبالاه، التفات نمی کنم، باک نمیدارم، (ناظم الاطباء)، اصل آن بالیه بود و جهت تخفیف یای آن را برداشته اند، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
منسوب است به قریۀ بالا از قرای مرو که به فارسی آنرا کوالا خوانند، (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
اسب کندرو، (شرفنامۀ منیری) (آنندراج)، اسب بارگیر، (شرفنامۀ منیری) (آنندراج)، اسب پالانی، (ناظم الاطباء)، ظاهراً بالانی صورتی از پالانی است، رجوع به پالانی شود
لغت نامه دهخدا
اسبی که اصیل نباشد اسب کندرو که لایق پالان باشد اسب و استر و جز آن که بر آن پالان نهند نه زین
فرهنگ لغت هوشیار
عدم معرفت بی اطلاعی جهل: نیکنامی خواهی ای دل، بابدان صحبت مدار خودپسندی جان من، برهان نادانی بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالانی
تصویر پالانی
اسبی که مخصوص بار و بنه بردن است، نه برای سواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناسانی
تصویر ناسانی
تفاوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
جهل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
الجهل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
Ignorance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ignorance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
невежество
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
無知
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ignorância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ignorancia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
جہالت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ความไม่รู้
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
kebodohan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
בּוּרוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ujinga
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
无知
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
неуцтво
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
무지
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
cehalet
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
অজ্ঞতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
अज्ञानता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ignoranza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ignorancja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
onwetendheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
Unwissenheit
دیکشنری فارسی به آلمانی