جدول جو
جدول جو

معنی نالانی - جستجوی لغت در جدول جو

نالانی
نالان شدن نالیدن، بیماری ناخوشی: (پدرخداوندامروزازضعف ونالانی چنین است که پوشیده نیست)
تصویری از نالانی
تصویر نالانی
فرهنگ لغت هوشیار
نالانی
بیماری، ناخوشی
تصویری از نالانی
تصویر نالانی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناسانی
تصویر ناسانی
تفاوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
جهل
فرهنگ واژه فارسی سره
اسبی که اصیل نباشد اسب کندرو که لایق پالان باشد اسب و استر و جز آن که بر آن پالان نهند نه زین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالانی
تصویر پالانی
اسبی که پالان بر پشت او بگذارند، اسب بارکش
فرهنگ فارسی عمید
عدم معرفت بی اطلاعی جهل: نیکنامی خواهی ای دل، بابدان صحبت مدار خودپسندی جان من، برهان نادانی بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالانی
تصویر پالانی
اسبی که مخصوص بار و بنه بردن است، نه برای سواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
جهل، نادان بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
Ignorance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
невежество
دیکشنری فارسی به روسی
अज्ञानता
دیکشنری فارسی به هندی
ความไม่รู้
دیکشنری فارسی به تایلندی
نالنده ناله کننده: اگرگویم بنالیدم برافتد که باشد مرد نالان زرد و لاغر. (فرخی. د. 183)، شکایت کننده شاکی، آوازخوان مترنم، مریض بیمار، درحال نالیدن ناله کنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نالان
تصویر نالان
ناله کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نالان
تصویر نالان
نالنده، ناله کنان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نالان
تصویر نالان
Whining
دیکشنری فارسی به انگلیسی