جدول جو
جدول جو

معنی ناشنیده - جستجوی لغت در جدول جو

ناشنیده
(دَ / دِ)
شنیده ناشده. (ناظم الاطباء). نشنیده. نشنفته:
خبر زآنچه بگذشت یا بود خواست
ز کس ناشنیده همه گفت راست.
اسدی.
قصۀ ناشنیده او داند
نامۀ نانبشته او خواند.
نظامی.
نادیده بداند و ناشنیده برخواند. (سندبادنامه ص 241).
از بس شنیده ام سخن ناشنیدنی
گویی شنیده ام سخن ناشنیده را.
صائب.
فسانه ام به تو معلوم کی شود که ترا
هنوز حرفی از آن ناشنیده خواب گرفت.
آهی جغتائی
لغت نامه دهخدا
ناشنیده
آنچه که شنیده نشده مقابل شنیده
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
فرهنگ لغت هوشیار
ناشنیده
لم يسمع به
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به عربی
ناشنیده
Inaudible
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ناشنیده
inaudible
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ناشنیده
duyulmaz
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ناشنیده
inaudível
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ناشنیده
inaudible
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ناشنیده
niesłyszalny
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به لهستانی
ناشنیده
неслышимый
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به روسی
ناشنیده
нечутний
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ناشنیده
onhoorbaar
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به هلندی
ناشنیده
unhörbar
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به آلمانی
ناشنیده
अव्यक्त
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به هندی
ناشنیده
inaudibile
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ناشنیده
들을 수 없는
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به کره ای
ناشنیده
শোনা যায় না
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به بنگالی
ناشنیده
نہ سنا جا سکنے والا
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به اردو
ناشنیده
ได้ยินไม่ชัด
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به تایلندی
ناشنیده
tidak terdengar
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ناشنیده
לא נשמעת
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به عبری
ناشنیده
听不见的
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به چینی
ناشنیده
isiyosikika
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ناشنیده
聞こえない
تصویری از ناشنیده
تصویر ناشنیده
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نشاننده
تصویر نشاننده
کسی که دیگری را در جایی بنشاند، گمارنده
فرهنگ فارسی عمید
شنیده ناشده، آن که نمیشنود، گوش نداده. گوشزد نشده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نِ / نَ دَ / دِ)
ناآکنی-ده. ناآکن-ده
لغت نامه دهخدا
(لِ دَ / دِ)
نشنوده. مقابل شنوده:
بد و نیک تو هردو می شنوم
نیک و بد ناشنوده کی ماند.
ادیب صابر.
رجوع به شنوده شود
لغت نامه دهخدا
(کِ)
نشنیدن. مقابل شنیدن. رجوع به شنیدن شود:
آسود زمانی از دویدن
وز گفتن و هیچ ناشنیدن.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از کشانیده
تصویر کشانیده
امتداد داده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشانیده
تصویر چشانیده
کمی از خوردنی داده شده
فرهنگ لغت هوشیار
ناشنیده: ... این سوال را نشنیده گرفت. یا بحق حرفهای نشنیده. پس از شنیدن خبری تعجب آور گویند
فرهنگ لغت هوشیار
به نشستن وا داشته، جلوس داده (بر تخت)، جا داده مقیم ساخته، زنی روسپی که او را بخانه آورده نفقه او را متعهد شوند و از ادامه عمل بد باز دارند واز او متمتع گردند بدون ازدواج، کاشته، بر پاداشته افراشته، نهاده، خاموش کرده (آتش)، دفع کرده آرام کرده (درد و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناشنوده
تصویر ناشنوده
آنچه که شنیده نشده مقابل شنوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازدیده
تصویر نازدیده
ناز پرورده نازنین
فرهنگ لغت هوشیار