جدول جو
جدول جو

معنی ناشناسائی - جستجوی لغت در جدول جو

ناشناسائی(شِ)
ناشناس بودن. غریب بودن. سرشناس و معروف نبودن. گمنامی. عدم معروفیت، ناشناختن. نشناختن و بدین معنی باکلمات ذیل به صورت پساوند ترکیب شود: خداناشناسی. حق ناشناسی. نمک ناشناسی، امتناع از شناسائی. نادانی، روستائی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ناشناسائی
غریب بودن، سرشناس و معروف نبودن
تصویری از ناشناسائی
تصویر ناشناسائی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناشناسا
تصویر ناشناسا
ناشناخته، غیر معروف، گمنام، مجهول
فرهنگ فارسی عمید
(شِ نَ)
کری. (ناظم الاطباء). کر بودن. شنوا نبودن، بی میلی به شنیدن. (ناظم الاطباء). مایل بشنیدن نبودن. نپذیرفتن. قبول نکردن. اطاعت نکردن
لغت نامه دهخدا
(شِ)
نادانی. بی اطلاعی. بی معرفتی. (ناظم الاطباء) ، ناشناسا بودن. شناسانبودن. معروف و شناخته نبودن. رجوع به شناسا شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
نادان. بی اطلاع. بی دریافت، غیر معروف. نکره. (ناظم الاطباء). مقابل شناسا. رجوع به شناسا شود
لغت نامه دهخدا
ناشناخته مجهول، غیرمعروف گمنام، بی اطلاع نادان مقابل شناسا. ناشناسایی. ناشناختگی مجهول بودن، نامعروفی گمنامی، بی اطلاعی نادانی مقابل شناسایی
فرهنگ لغت هوشیار
گمنام، مجهول، بی اطلاع، نادان
متضاد: شناسا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شناسایی، آشنایی
دیکشنری اردو به فارسی