معنی ناشناسا - فرهنگ فارسی عمید
معنی ناشناسا
ناشناسا
ناشناخته، غیر معروف، گمنام، مجهول
تصویر ناشناسا
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ناشناسا
ناشناسا
ناشناسا
ناشناخته مجهول، غیرمعروف گمنام، بی اطلاع نادان مقابل شناسا. ناشناسایی. ناشناختگی مجهول بودن، نامعروفی گمنامی، بی اطلاعی نادانی مقابل شناسایی
فرهنگ لغت هوشیار
ناشناسا
ناشناسا
نادان. بی اطلاع. بی دریافت، غیر معروف. نکره. (ناظم الاطباء). مقابل شناسا. رجوع به شناسا شود
لغت نامه دهخدا
ناشناسی
ناشناسی
نادانی. بی اطلاعی. بی معرفتی. (ناظم الاطباء) ، ناشناسا بودن. شناسانبودن. معروف و شناخته نبودن. رجوع به شناسا شود
لغت نامه دهخدا
ناشناس
ناشناس
ناشناخته مجهول، غریب بیگانه، بی اطلاع بی خبرناآگاه، ناشناخت متنکروار: (چون ضحاک تازی برخاست (جمشید) بگریخت و ده سال تمام در عالم تنها ناشناس بگردید {یا به ناشناس
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.