جدول جو
جدول جو

معنی ناشتایی - جستجوی لغت در جدول جو

ناشتایی
غذایی که صبح می خورند
تصویری از ناشتایی
تصویر ناشتایی
فرهنگ فارسی عمید
ناشتایی
غذایی که پس از مدتی گرسنگی خورده شود، صبحانه
تصویری از ناشتایی
تصویر ناشتایی
فرهنگ فارسی معین
ناشتایی
صبحانه
تصویری از ناشتایی
تصویر ناشتایی
فرهنگ واژه فارسی سره
ناشتایی
صبحانه، غذای مختصر برای رفع گرسنگی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نارسایی
تصویر نارسایی
کوتاهی، ناشایستگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناشتار
تصویر ناشتار
درختی از تیرۀ کاج ها، دارای برگ های دراز و نوک تیز که در نواحی جنوبی ایران می روید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناروایی
تصویر ناروایی
روا نبودن، ناشایست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناشنوایی
تصویر ناشنوایی
کری، ناکارایی اندام شنوایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نانوایی
تصویر نانوایی
محل پختن و فروختن نان مثلاً دکان نانوایی، صنف نانوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناشتاب
تصویر ناشتاب
بی شتاب، آنکه شتاب نکند، شکیبا
فرهنگ فارسی عمید
(شِ)
آهستگی. شکیبائی. صبوری. (ناظم الاطباء). شتاب نکردن. عمل ناشتاب. رجوع به ناشتاب شود
لغت نامه دهخدا
هر چیزی که پس از مدتی چیز نخوردن و روزه گرفتن خورند، (ناظم الاطباء)، صبحانه، ناهارشکن، ناشتاشکن، زیرقلیانی، سلفه، طعام مختصری که صبح با چای یا قهوۀ رقیق خورند،
روزه داری، گرسنگی، ناهاری، (ناظم الاطباء)، ناشتا بودن، رجوع به ناشتا شود
لغت نامه دهخدا
نانبائی، رجوع به نانبائی و نانوایی شود
لغت نامه دهخدا
میوه ای است مشابه به امرود در زردی، (آنندراج) (غیاث اللغات از فرهنگ فرنگ)، امرود، گلابی، (ناظم الاطباء) : و در این چهار باغها میوه های الوان فراوان از ناشپاتی و بادام و فندق و گیلاس و عناب و هر میوه ای که در بهشت عنبرسرشت هست در آنجا بغایت نیکو و لطیف بوده است، (تاریخ بخارا ص 32)
لغت نامه دهخدا
(شِ لَ)
گرسنه. روزه دار. که دیری است لب به خوراکی نزده. زنگ دندان. که صبحانه صرف نکرده است:
ای ساقی الغیاث که بس ناشتالبم
زآن می بده که دی به صبوحی چشیده ایم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(شِ)
نادانی. بی اطلاعی. بی معرفتی. (ناظم الاطباء) ، ناشناسا بودن. شناسانبودن. معروف و شناخته نبودن. رجوع به شناسا شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُ)
عدم امکان. عدم وجود. (ناظم الاطباء). رجوع به ناشو و ناشوا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاشایی
تصویر پاشایی
پاشا شدن امارت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
نازا بودن سترونی
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از تیره مخروطیان (تیره کاجها) که در جنگلهای نواحی شمالی و مرکزی اروپا (خصوصاجنگلهای سوئد) فراوان است و گونه هایی از آن نیز در نواحی جنوبی ایران میروید. ارتفاع این درخت در حدود 50 متر و دارای پوستی ضخیم و صاف برنگ قهوه یی مایل بقرمز است ولی تدریجاپوست درخت براثر مرور زمان و ازدیاد سن ازاین حالت خارج شده وضع ناهموار و رنگ خاکستری پیدا میکند. قطر تنه این درخت تا 1، 1 متروعمرش تا 500 سال میرسد. برگهایش باریک و نوک تیز و سبز رنگ است. گلهای نر آن بشکل مخروطهای کوچک بیضوی و گلی رنگ و گلهای ماده اش استوانه یی و بنفش مایل به قرمز است. باایجاد شکاف در تنه این درخت نوعی سقزبنام سقز بورگنی بدست میاورند. سقز حاصل از این درخت دارای بوی معطر و حالت نیمه مایع است ولی پس از خارج شدن از شکاف درخت بسرعت انجماد یافته بویی مخصوص و قوی پیدا میکند. این سقز در اسیداستیک و استن کاملا حل میشود ولی در الکل بطور ناقص محلول است. از این سقز در پزشکی در تهیه مشمع های دارویی استفاده میکنند و چون بر اثر حرارت پوست بدن مایع شده جریان مییابدباید آنرا با موم مخلوط نماینددرخت نوئل صنوبر صغیرنوئل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهمتایی
تصویر ناهمتایی
بی مانندی بی مثلی، مخالف بودن ناجوری مقابل همتیی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناقلایی
تصویر ناقلایی
زرنگی باهوشی گربزی
فرهنگ لغت هوشیار
روا نبودن جایز نبودن، ناشایستگی عدم لیاقت، حرمت حرام بودن، بی رونقی کساد، روانشدن برنیامدن (حاجت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانوایی
تصویر نانوایی
شغل وعمل نانواخبازی، محل پخت وفروش نان خبازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناآشنایی
تصویر ناآشنایی
ناشناخته بودن غریبی، ناموافقی ناسازگاری مقابل آشنایی
فرهنگ لغت هوشیار
عدم بلوغ، کوتاهی قیصری، ناقصی نقصان، عدم تناسب نالایقی، بی ادبی گستاخی، بی عقلی کم عقلی، بی لیاقتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناشپاتی
تصویر ناشپاتی
نوعی گلابی: (دراین چهارباغها میوه های الوان فراوان از ناشپاتی و بادام و فندق و گیلاس و عناب)، میوه ایست مشابه امرود در زردی (آنند) (بامراجعه به ماخذی که داشتیم هویت این میوه شناخته نشد)
فرهنگ لغت هوشیار
ناخرسندی اخنسندی در پهلوی رضایت نداشتن عدم رضایت. یا با نارضایی با عدم رضایت: ... (با نارضایی غیر جدی گفت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانبایی
تصویر نانبایی
شغل نانوانان پزی، نان فروشی، دکان نان پزی ونان فروشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داشتاری
تصویر داشتاری
مالکیت
فرهنگ واژه فارسی سره
عیب، کوتاهی، نقص
متضاد: کمال
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کشتیبانی، ملاحی، ملوانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خبازی، نان فروشی، نانواخانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نشستنی، در حال نشستن، در وضعیت نشسته
فرهنگ گویش مازندرانی
خوت کا، پرنده ای است که نام علمی آن anatidaoamescrecca است
فرهنگ گویش مازندرانی