هر چیزی که پس از مدتی چیز نخوردن و روزه گرفتن خورند، (ناظم الاطباء)، صبحانه، ناهارشکن، ناشتاشکن، زیرقلیانی، سلفه، طعام مختصری که صبح با چای یا قهوۀ رقیق خورند، روزه داری، گرسنگی، ناهاری، (ناظم الاطباء)، ناشتا بودن، رجوع به ناشتا شود
هر چیزی که پس از مدتی چیز نخوردن و روزه گرفتن خورند، (ناظم الاطباء)، صبحانه، ناهارشکن، ناشتاشکن، زیرقلیانی، سلفه، طعام مختصری که صبح با چای یا قهوۀ رقیق خورند، روزه داری، گرسنگی، ناهاری، (ناظم الاطباء)، ناشتا بودن، رجوع به ناشتا شود
گرسنه. روزه دار. که دیری است لب به خوراکی نزده. زنگ دندان. که صبحانه صرف نکرده است: ای ساقی الغیاث که بس ناشتالبم زآن می بده که دی به صبوحی چشیده ایم. خاقانی
گرسنه. روزه دار. که دیری است لب به خوراکی نزده. زنگ دندان. که صبحانه صرف نکرده است: ای ساقی الغیاث که بس ناشتالبم زآن می بده که دی به صبوحی چشیده ایم. خاقانی
به معنی ناشتا و ناهار است که از صبح باز چیزی نخوردن باشد. (برهان قاطع) : هرگه که عالمی را بینم به هر مراد جود تو سیر کرده و من ناشتاب تو. مسعودسعد. یا بپرسم که چه خوردی ناشتاب تو بگوئی نه شراب و نه کباب. مولوی. ، روزه داری. پرهیزگاری. (ناظم الاطباء)
به معنی ناشتا و ناهار است که از صبح باز چیزی نخوردن باشد. (برهان قاطع) : هرگه که عالمی را بینم به هر مراد جود تو سیر کرده و من ناشتاب تو. مسعودسعد. یا بپرسم که چه خوردی ناشتاب تو بگوئی نه شراب و نه کباب. مولوی. ، روزه داری. پرهیزگاری. (ناظم الاطباء)
ملکۀ سابق سربی است (1941-1859 میلادی)، پدرش سرهنگ کشکو روسی و مادرش شاهزاده خانم رومانی، پولشری استوردزا بود، وی به سال 1875 میلادی با پادشاه میلان ازدواج کرد و الکساندر از او متولد گشت
ملکۀ سابق سربی است (1941-1859 میلادی)، پدرش سرهنگ کشکو روسی و مادرش شاهزاده خانم رومانی، پولشری استوردزا بود، وی به سال 1875 میلادی با پادشاه میلان ازدواج کرد و الکساندر از او متولد گشت
میوه ای است مشابه به امرود در زردی، (آنندراج) (غیاث اللغات از فرهنگ فرنگ)، امرود، گلابی، (ناظم الاطباء) : و در این چهار باغها میوه های الوان فراوان از ناشپاتی و بادام و فندق و گیلاس و عناب و هر میوه ای که در بهشت عنبرسرشت هست در آنجا بغایت نیکو و لطیف بوده است، (تاریخ بخارا ص 32)
میوه ای است مشابه به امرود در زردی، (آنندراج) (غیاث اللغات از فرهنگ فرنگ)، امرود، گلابی، (ناظم الاطباء) : و در این چهار باغها میوه های الوان فراوان از ناشپاتی و بادام و فندق و گیلاس و عناب و هر میوه ای که در بهشت عنبرسرشت هست در آنجا بغایت نیکو و لطیف بوده است، (تاریخ بخارا ص 32)
روا نبودن. جایز نبودن. حرمت. عدم جواز. غیرمجاز بودن، ظلم. ستم. بیداد، کساد. (محمود بن عمر) (تاج المصادر بیهقی). بی رونقی. نارواجی. زیف. تزیف. کاسد شدن. مقابل رائج بودن: و طاهر دبیر چون مترددی بود از ناروائی کار و خجلت سوی او راه یافته و چنان شد که بدیوان کم آمدی. (تاریخ بیهقی ص 141). همیشه بازار علم و ادب و فضل و هنر در ساحت دولت او رونق پذیر و روا گرداناد و از کساد و ناروائی محفوظ و مصون داراد. (تاریخ قم ص 10) ، روا نشدن. برآورده نشدن
روا نبودن. جایز نبودن. حرمت. عدم جواز. غیرمجاز بودن، ظلم. ستم. بیداد، کساد. (محمود بن عمر) (تاج المصادر بیهقی). بی رونقی. نارواجی. زیف. تزیف. کاسد شدن. مقابل رائج بودن: و طاهر دبیر چون مترددی بود از ناروائی کار و خجلت سوی او راه یافته و چنان شد که بدیوان کم آمدی. (تاریخ بیهقی ص 141). همیشه بازار علم و ادب و فضل و هنر در ساحت دولت او رونق پذیر و روا گرداناد و از کساد و ناروائی محفوظ و مصون داراد. (تاریخ قم ص 10) ، روا نشدن. برآورده نشدن
بی خبری. (ناظم الاطباء). بی اطلاعی. ناشی گری. نداشتن مهارت. نااستادی. بی تجربگی، غیر معروفی. بیگانگی. - ناآشنائی کردن، رمیدن. الفت نگرفتن. بیگانگی نمودن. انس نگرفتن. نپیوستن بکسی یا جمعی. گریختن از کسی یا محفلی
بی خبری. (ناظم الاطباء). بی اطلاعی. ناشی گری. نداشتن مهارت. نااستادی. بی تجربگی، غیر معروفی. بیگانگی. - ناآشنائی کردن، رمیدن. الفت نگرفتن. بیگانگی نمودن. انس نگرفتن. نپیوستن بکسی یا جمعی. گریختن از کسی یا محفلی
بی عقلی. (ناظم الاطباء). - نارسائی عقل، کم عقلی. عدم کفایت و بلوغ عقلی. ، بی قابلیتی. ناشایستگی. عدم لیاقت. عدم اهلیت. (ناظم الاطباء) ، رسا نبودن. کوتاهی. نارسا بودن. - نارسائی فکر، کوته فکری. ، بدخلقی. بی ادبی. گستاخی. (ناظم الاطباء). مقابل رسائی. رجوع به رسائی و نارسا شود
بی عقلی. (ناظم الاطباء). - نارسائی عقل، کم عقلی. عدم کفایت و بلوغ عقلی. ، بی قابلیتی. ناشایستگی. عدم لیاقت. عدم اهلیت. (ناظم الاطباء) ، رسا نبودن. کوتاهی. نارسا بودن. - نارسائی فکر، کوته فکری. ، بدخلقی. بی ادبی. گستاخی. (ناظم الاطباء). مقابل رسائی. رجوع به رسائی و نارسا شود
درختی از تیره مخروطیان (تیره کاجها) که در جنگلهای نواحی شمالی و مرکزی اروپا (خصوصاجنگلهای سوئد) فراوان است و گونه هایی از آن نیز در نواحی جنوبی ایران میروید. ارتفاع این درخت در حدود 50 متر و دارای پوستی ضخیم و صاف برنگ قهوه یی مایل بقرمز است ولی تدریجاپوست درخت براثر مرور زمان و ازدیاد سن ازاین حالت خارج شده وضع ناهموار و رنگ خاکستری پیدا میکند. قطر تنه این درخت تا 1، 1 متروعمرش تا 500 سال میرسد. برگهایش باریک و نوک تیز و سبز رنگ است. گلهای نر آن بشکل مخروطهای کوچک بیضوی و گلی رنگ و گلهای ماده اش استوانه یی و بنفش مایل به قرمز است. باایجاد شکاف در تنه این درخت نوعی سقزبنام سقز بورگنی بدست میاورند. سقز حاصل از این درخت دارای بوی معطر و حالت نیمه مایع است ولی پس از خارج شدن از شکاف درخت بسرعت انجماد یافته بویی مخصوص و قوی پیدا میکند. این سقز در اسیداستیک و استن کاملا حل میشود ولی در الکل بطور ناقص محلول است. از این سقز در پزشکی در تهیه مشمع های دارویی استفاده میکنند و چون بر اثر حرارت پوست بدن مایع شده جریان مییابدباید آنرا با موم مخلوط نماینددرخت نوئل صنوبر صغیرنوئل
درختی از تیره مخروطیان (تیره کاجها) که در جنگلهای نواحی شمالی و مرکزی اروپا (خصوصاجنگلهای سوئد) فراوان است و گونه هایی از آن نیز در نواحی جنوبی ایران میروید. ارتفاع این درخت در حدود 50 متر و دارای پوستی ضخیم و صاف برنگ قهوه یی مایل بقرمز است ولی تدریجاپوست درخت براثر مرور زمان و ازدیاد سن ازاین حالت خارج شده وضع ناهموار و رنگ خاکستری پیدا میکند. قطر تنه این درخت تا 1، 1 متروعمرش تا 500 سال میرسد. برگهایش باریک و نوک تیز و سبز رنگ است. گلهای نر آن بشکل مخروطهای کوچک بیضوی و گلی رنگ و گلهای ماده اش استوانه یی و بنفش مایل به قرمز است. باایجاد شکاف در تنه این درخت نوعی سقزبنام سقز بورگنی بدست میاورند. سقز حاصل از این درخت دارای بوی معطر و حالت نیمه مایع است ولی پس از خارج شدن از شکاف درخت بسرعت انجماد یافته بویی مخصوص و قوی پیدا میکند. این سقز در اسیداستیک و استن کاملا حل میشود ولی در الکل بطور ناقص محلول است. از این سقز در پزشکی در تهیه مشمع های دارویی استفاده میکنند و چون بر اثر حرارت پوست بدن مایع شده جریان مییابدباید آنرا با موم مخلوط نماینددرخت نوئل صنوبر صغیرنوئل
نوعی گلابی: (دراین چهارباغها میوه های الوان فراوان از ناشپاتی و بادام و فندق و گیلاس و عناب)، میوه ایست مشابه امرود در زردی (آنند) (بامراجعه به ماخذی که داشتیم هویت این میوه شناخته نشد)
نوعی گلابی: (دراین چهارباغها میوه های الوان فراوان از ناشپاتی و بادام و فندق و گیلاس و عناب)، میوه ایست مشابه امرود در زردی (آنند) (بامراجعه به ماخذی که داشتیم هویت این میوه شناخته نشد)