- ناسلامت (سَ مَ)
در تداول، ناسالم. ناتندرست. بیمار. که سالم و تندرست نیست
معنی ناسلامت - جستجوی لغت در جدول جو
- ناسلامت
ناتندرست ناسالم. بیمار، کسی که سالم و تندرست نیست
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مربوط به اسلام مثلاً معماری اسلامی، مسلمان، متدین، کوشا در رعایت اصول شرع
(سَ مَ)
لغت نامه دهخدا
بیماری. مریضی. عدم صحت و سلامت. ناتندرستی. سالم نبودن. مقابل سلامتی. رجوع به سلامتی شود، در تداول عامه، نفرین گونه ای است. نوعی نفرین است: آخر تو ناسلامتی آدمی ! ناسلامتی تو پدر او هستی !. (یادداشت مؤلف)
(لِ)
لغت نامه دهخدا
بیماری. مرض. ناسلامتی. سالم نبودن. سرحال نبودن، ناسازگاری. ناسازواری. عدم اعتدال، آلودگی. زیان بخشی: ناسالمی هوا، ناسالمی آب
(سَ مَ)
لغت نامه دهخدا
از قرای بغداد است و آنجا بود که جنگ بین حسن بن سهل و ابن ابی خالد وابی الشوک در زمان مأمون رخ داد. (معجم البلدان)
ناتندرستی عدم صحت ناسالمی، در مقام اعتراض و اظهار عدم رضایت بکاررود: (آخرمن هم ناسلامتی بیست سال درس خوانده ام،)
اسلام خود وچک است و افزون) یت (بر آن روا نیست مسلمانی دارای مشخصات اسلام بودن اسلامی بودن، توضیح چون اسلام خود مصدر است نیازی بافزودن (- یت) مصدری نیست و این ترکیب اصلا نابجا و غلط است
اسلام پذیر آشتیگر منسوب به اسلام آنچه از تمدن و فرهنگ و جز آن که منسوب به اسلام باشد، پیرو اسلام مسلمان، جمع اسلامیان. یا دوره اسلامی عهد اسلامی. دوره بعد از اسلام. یا قرون اسلامی. قرنهایی که از آغاز اسلام ببعد سپزی شده است
