معنی ناسالمی ناسالمی (لِ) بیماری. مرض. ناسلامتی. سالم نبودن. سرحال نبودن، ناسازگاری. ناسازواری. عدم اعتدال، آلودگی. زیان بخشی: ناسالمی هوا، ناسالمی آب لغت نامه دهخدا