جدول جو
جدول جو

معنی نارالحرب - جستجوی لغت در جدول جو

نارالحرب
(رُلْ حَ)
از آتش های اعراب است که چون عزم جنگ و فراهم آوردن سپاه می کردند، آن را بر فراز کوهی برمی افروختند تا به کسان خود خبر دهند. (از صبح الاعشی ج 1 ص 409). و نیز رجوع به بلوغ الارب ج 2 ص 157 شود. و رجوع به نارالاهبه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دارالحرب
تصویر دارالحرب
سرزمین دشمن که در آنجا جنگ کنند، شهر دشمن، سرزمین های خارج از ممالک اسلامی را می گفتند که با مسلمانان در جنگ بودند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارالضرب
تصویر دارالضرب
دارضرب، جای سکه زدن پول، ضراب خانه، درم سرا
فرهنگ فارسی عمید
(رُلْ حَ)
جایی که در آن جنگ باید کرد، کشور کفار که مطیع اسلام نباشند. چون اینچنین ملک لایق غزا کردن است، دارالحرب گفتند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رُضْ ضَ)
میخکده. ضرابخانه. جایی که پول در آن سکه میزنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رُلْ قِ را)
آتشی بود که اعراب شبانگاه می افروختند راهنمائی میهمانان خود را. و نام دیگرش نارالضیافه است. رجوع به بلوغ الارب ج 2 ص 161 شود
لغت نامه دهخدا
(رُطْ طَ)
آتشی بوده است که اعراب پس از عزیمت کسی که از او نفرت داشتند و بازگشت او را نمیخواستند می افروختند. رجوع به بلوغ الارب ج 2 ص 163 و صبح الاعشی ج 1 ص 409 شود
لغت نامه دهخدا
(رُلْ حِ)
اعراب جاهلی چون میخواستند با یکدیگر پیمانی استوار سازند و بیعت کنند، آتشی برمی افروختند و در برابر آتش به وفای به عهد و رعایت پیمان سوگند می خوردند و آن را نارالحلف می گفتند. رجوع به صبح الاعشی ج 1 ص 409 و بلوغ الارب ج 2 ص 163 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دار الحرب
تصویر دار الحرب
نبردگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالضرب
تصویر دارالضرب
زرابخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالضرب
تصویر دارالضرب
جزیه، گزیت، خراج زمین و مانند آن، گمرک، تیزی شمشیر، شمشیر، زخمگاه، زده شده به شمشیر، کشته به شمشیر
فرهنگ فارسی معین
ضرابخانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد