معنی دارالضرب دارالضرب جزیه، گزیت، خراج زمین و مانند آن، گمرک، تیزی شمشیر، شمشیر، زخمگاه، زده شده به شمشیر، کشته به شمشیر تصویر دارالضرب فرهنگ فارسی معین
دار الضرب دار الضرب جایی که در آن سکه زنند ضرابخانه: (در چنین تنگنای دار الضرب زیرچنگی دفی نمیشاید) فرهنگ لغت هوشیار
دارالحرب دارالحرب سرزمین دشمن که در آنجا جنگ کنند، شهر دشمن، سرزمین های خارج از ممالک اسلامی را می گفتند که با مسلمانان در جنگ بودند فرهنگ فارسی عمید
دارالحرب دارالحرب جایی که در آن جنگ باید کرد، کشور کفار که مطیع اسلام نباشند. چون اینچنین ملک لایق غزا کردن است، دارالحرب گفتند. (آنندراج) لغت نامه دهخدا