جدول جو
جدول جو

معنی نادین - جستجوی لغت در جدول جو

نادین
(پسرانه)
پویا، پرتحرک، الهه رودخانه، امید، آرزو
تصویری از نادین
تصویر نادین
فرهنگ نامهای ایرانی
نادین
ناحق، به خلاف دین، به خلاف حق: وفات یزدجرد در سال هشتم بود از طغیان نادین ناحق عثمان، (فارسنامۀ ابن بلخی ص 112)
لغت نامه دهخدا
نادین
بخلاف حق و دیانت: (وفات یزد جرد در سال هشتم بود از طغیان نادین ناحق عثمان
تصویری از نادین
تصویر نادین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رادین
تصویر رادین
(پسرانه)
بخشنده، جوانمرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ناژین
تصویر ناژین
(دخترانه)
نام یک درخت، درخت نارون
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نارین
تصویر نارین
(دخترانه)
منسوب به نار، تر و تازه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نادیا
تصویر نادیا
(دخترانه)
امید، آرزو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نردین
تصویر نردین
گیاهی بیابانی با برگ های دراز خوش بو، گل های ریز، ساقۀ سخت و ریشه سخت شبیه مامیران که در طب به کار می رود و خواص آن شبیه سنبل الطیب است، ناردین، سنبل رومی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نادیه
تصویر نادیه
نادی، حادثه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نالین
تصویر نالین
از جنس نی، نیی، نیین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نادان
تصویر نادان
بی عقل، جاهل، بی سواد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناردین
تصویر ناردین
گیاهی بیابانی با برگ های دراز خوش بو، گل های ریز، ساقۀ سخت و ریشه سخت شبیه مامیران که در طب به کار می رود و خواص آن شبیه سنبل الطیب است، نردین، سنبل رومی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نادیدن
تصویر نادیدن
ندیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمدین
تصویر نمدین
ساخته ازنمد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ناقد، سخن سنجان خرده گیران کهبدان جمع ناقد. در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناچین
تصویر ناچین
چیده نشده نچیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادید
تصویر نادید
نادیده ناپدید
فرهنگ لغت هوشیار
نادیه در فارسی رخداد (حادثه) (بدینگونه آمده در معین) سوی (بدینگونه آمده در لاروس) حادثه، جمع نادیات
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته ناردین سنبل رومی از گیاهان سنبل الطیب، سنبل رومی. یا ناردین اقلیطی. سنبل رومی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناژین
تصویر ناژین
پشه غال شجره البق نارون
فرهنگ لغت هوشیار
مغولی گنج گوهر گنج شاهی خزانه جواهر و زر سرخ که مستقیما تحت نظر سلطان بوده: (درین وقت پادشاه اسلام ضبط آن چنان فرمود که خزانه ها جدا باشد هر آنچ مرصعات بود تمامت بدست مبارک در صندوق نهد چنانکه اگر تصرفی رود فی الحال معلوم گردد... و هر آنچه زر سفید و انواع جامه ها بود که پیوسته خرج کند خزانه داری و خواجه سرایی دیگر را نصب فرموده... خزانه اول را نارین و دوم را بیدون میگفتند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادان
تصویر نادان
جاهل، احمق، بی دانش، ابله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادان
تصویر نادان
جاهل، ابله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نمدین
تصویر نمدین
ساخته شده از نمد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نمادین
تصویر نمادین
آن چه به عنوان نماد به کار برده می شود، سمبلیک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نادان
تصویر نادان
احمق، بی شعور، جاهل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نمادین
تصویر نمادین
سمبولیک، سمبلیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ژادین
تصویر ژادین
جنسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نمادین
تصویر نمادین
Emblematic, Symbolic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نمادین
تصویر نمادین
emblemático, simbólico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نمادین
تصویر نمادین
emblemático, simbólico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نمادین
تصویر نمادین
emblematyczny, symboliczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نمادین
تصویر نمادین
эмблематичный , символический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نمادین
تصویر نمادین
емблематичний , символічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نمادین
تصویر نمادین
embleemachtig, symbolisch
دیکشنری فارسی به هلندی