جدول جو
جدول جو

معنی نادرالحسن - جستجوی لغت در جدول جو

نادرالحسن
آنکه در زیبایی کم نظیر باشد
تصویری از نادرالحسن
تصویر نادرالحسن
فرهنگ فارسی عمید
نادرالحسن
(دِ رُلْ حُ)
آن که خوبی و نیکوئی وی برخلاف معمول باشد. (ناظم الاطباء). که در حسن و زیبائی نظیرش نایاب یا کمیاب باشد: گویند:خواجه ای را بنده ای نادرالحسن بود و با وی بسبیل مودّت و دیانت نظری داشت... (گلستان چ یوسفی ص 133)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُلْ حَ سَ)
خان قنوجی (سید...). از پارسی گویان و ادبای قرن سیزدهم هجری هندوستان است. وی مدتی نور و زمانی کلیم تخلص میکرده، تذکرۀ نگارستان سخن و کتاب النهج المقبول من شرایع الرسول از تألیفات اوست. او راست:
چه کنی رنجه قدم بهر تماشای چمن
داغهای جگرم بین که گلستان اینجاست.
(از روز روشن ص 577) (صبح گلشن ص 341).
و نیز رجوع به نگارستان سخن ص 486 و شمع انجمن ص 130 شود
لغت نامه دهخدا
زیبای یگانه آنکه در زیبایی کم نظیرباشد گویند خواجه ای را بنده ای نادر الحسن بود
فرهنگ لغت هوشیار