جدول جو
جدول جو

معنی نادر - جستجوی لغت در جدول جو

نادر
(پسرانه)
کمیاب، بی همتا، آنچه به ندرت یافت شود، نام مؤسس سلسله افشاریه
تصویری از نادر
تصویر نادر
فرهنگ نامهای ایرانی
نادر
کمیاب، بی همتا، عجیب، شگفت، ویژگی چیزی که به ندرت اتفاق می افتد، به ندرت
تصویری از نادر
تصویر نادر
فرهنگ فارسی عمید
نادر
گرانمایه، کمیاب
تصویری از نادر
تصویر نادر
فرهنگ لغت هوشیار
نادر
((د))
کمیاب، نایاب
تصویری از نادر
تصویر نادر
فرهنگ فارسی معین
نادر
کمیاب
تصویری از نادر
تصویر نادر
فرهنگ واژه فارسی سره
نادر
بی مانند، شاذ، شگفت، طرفه، طریف، عجیب، کمیاب، نایاب، نایافت
متضاد: وافر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نادر
نادرٌ
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به عربی
نادر
Infrequent
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نادر
peu fréquent
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نادر
rzadki
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به لهستانی
نادر
jarang
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نادر
infrequente
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نادر
infrecuente
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نادر
کمتر شایع، نادر
دیکشنری اردو به فارسی
نادر
نادر
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به اردو
نادر
หายาก
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به تایلندی
نادر
珍しい
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نادر
נדיר
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به عبری
نادر
редкий
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به روسی
نادر
不常见的
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به چینی
نادر
nadra
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نادر
드문
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به کره ای
نادر
বিরল
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به بنگالی
نادر
दुर्लभ
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به هندی
نادر
infrequente
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نادر
selten
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به آلمانی
نادر
zeldzaam
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به هلندی
نادر
рідкісний
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نادر
nadiren
تصویری از نادر
تصویر نادر
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نادره
تصویر نادره
(دخترانه)
مؤنث نادر، آنچه به ندرت یافت شود، کمیاب، بی همتا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نادره
تصویر نادره
شخص نابغه، کنایه از اتفاق عجیب، کنایه از سخن دلنشین، نادر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نادرا
تصویر نادرا
بندرت ندره اتفاقا
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ایست ازرده دولپه ییهای جدا گلبرگ که خاص مناطق گرم زمین است ودرجنوب ایران درنواحی ایرانشهر و عباسی و نیک شهر نیز کشت میشود ناترک بتشک نترک رماخ شت
فرهنگ لغت هوشیار
نادره در فارسی مونث نادر کمیاب، سخن نغز، بی مانند بی همتا، ترونده تروند ترونده پالیزان هر گاو و خر را کی رسد زین میوه های نادره زیرکدل کربزخورد (مولانا) مونث نادر، واحد نادر، مبالغه درمعنی نادر (مذکرا)، الف - چیز کمیاب: میجویم داد نیست ممکن کاین نادره در جهان ببینم. (خاقانی) ب - بی مثل بی مانند: (این سلطان ما امروز نادره روزگاراست. {ج - عجیب شگفت: نادره تر این که طفلکان نخروشند خون زگلو برنیاورند و بخوشند. (منوچهری) د - (اسم بجای ترکیب وصفی) واقعه عجیب حادثه شگفتی آور: (مردمان حکایت گوسفند وزن وآتش وپیلان بگفتند وآن نادره شرح دادند. {ه - بذله لطیفه: (یوم حمی رالله به نادره هاء خنده ناک و بازیهاء عجب والحان خوش و مانند آن مشغول باید بود. {و - لطیفه نکته: (سخن اگرچه دراز شود از نکته و نادره ای خالی نباشد، {ز - دلنشین وطرفه: بی شکی ازبهشت همی آید این دلپذیر و نادره معنیها. (ناصرخسرو)، جمع نادرات نوادر. یا نادره دوران. یگانه روزگار. یا نادره زمانه. یگانه روزگار. جوهریی و لعل کان جای مکان و لامکان نادره زمانه ای خلق کجا و تو کجا ک (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادری
تصویر نادری
در تازی نیامده کمیابی، وابسته به نادر شاه
فرهنگ لغت هوشیار