جدول جو
جدول جو

معنی ناخواستنی - جستجوی لغت در جدول جو

ناخواستنی
(خوا / خا تَ)
که قابل خواستن نیست. که طلب کردن را نشاید. که نباید تقاضا و طلب کرد. که نباید خواست
لغت نامه دهخدا
ناخواستنی
غير مرغوبٍ فيه
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به عربی
ناخواستنی
Inconvenient
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ناخواستنی
incommode
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ناخواستنی
不方便的
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به چینی
ناخواستنی
scomodo
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ناخواستنی
inconveniente
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ناخواستنی
niewygodny
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به لهستانی
ناخواستنی
неудобный
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به روسی
ناخواستنی
незручний
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ناخواستنی
ongemakkelijk
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به هلندی
ناخواستنی
unbequem
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به آلمانی
ناخواستنی
असुविधाजनक
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به هندی
ناخواستنی
不便な
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ناخواستنی
অস্বস্তিকর
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به بنگالی
ناخواستنی
rahatsız edici
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ناخواستنی
불편한
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به کره ای
ناخواستنی
isiyofaa
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ناخواستنی
غیر آرام دہ
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به اردو
ناخواستنی
ไม่สะดวก
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به تایلندی
ناخواستنی
tidak nyaman
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ناخواستنی
inconveniente
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ناخواستنی
לא נעים
تصویری از ناخواستنی
تصویر ناخواستنی
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناخواسته
تصویر ناخواسته
طلب نشده، بدون خواهش، درخواست نشده
فرهنگ فارسی عمید
(نَ تَ)
که از در نواختن نیست. که شایستۀ ملاطفت و نوازش و تفقد نیست، که نوازیدنی نیست
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
که طالب نیست. که خواستار نیست. که نمی خواهد. مقابل خواستار. رجوع به خواستار شود
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا دَ)
که قابل خواندن نیست. که خواندن را نشاید. که نبایدش خواند. مقابل خواندنی. رجوع به خواندنی شود
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
زهد. (منتهی الارب). کراهت. نفرت. (یادداشت مؤلف). بی رغبت شدن. نخواستن. عمل ناخواهان
لغت نامه دهخدا
(دَ خوا / خا تَ)
قابل درخواست. درخورطلب. تقاضا و تمنا کردنی. طلب کردنی: بنده با خواجه و بونصر بنشیند و آنچه داند در این باب بگوید و مواضعه بنویسد و آنچه درخواستنی است، درخواهد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 395). اگر رای عالی بیند بنده مواضعتی بنویسد و آنچه درخواستنی است، درخواهد که این سفر نازکتر است. (تاریخ بیهقی ص 666)
لغت نامه دهخدا
(نَ خوا / خا تَ)
نامطلوب. نامطبوع. که خواستنی نیست. مقابل خواستنی. رجوع به خواستنی شود
لغت نامه دهخدا
(کَم م)
نخواستن. نطلبیدن. طلب نکردن. تقاضا نکردن. درخواست نکردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناخواسته
تصویر ناخواسته
بدون تقاضا، خواهش نکرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناخواستار
تصویر ناخواستار
آنکه طالب نیست آنکه نخواهد مقابل خواستار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاخواستن
تصویر فاخواستن
((خا تَ))
بازخواستن، باز خواست کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناخواسته
تصویر ناخواسته
آلتن، اجباری
فرهنگ واژه فارسی سره