- ناجور
چیزی که با دیگری جفت و جور نباشد، نامناسب، مخالف
معنی ناجور - جستجوی لغت در جدول جو
- ناجور
مقابل جور، چیزهای بی مناسبت و از جنس های مختلف، (فرهنگ نظام)، چیزی که جفت و جور با دیگری نباشد، هر دو چیز که با هم مختلف باشند و به یکدیگر شباهت نداشته باشند، (ناظم الاطباء)، نامناسب، که جور نیست، که متناسب نیست، ناموافق، که یکدست و یکنواخت نباشد، که بهم نمانند، که با هم تناسب و وفق نداشته باشند، که از یک جنس نباشند،
- وصلۀ ناجور، وصله ای که با لباس از یک جنس نباشد،
، نامناسب، ناباب،
- رفقای ناجور، دوستان ناباب
- وصلۀ ناجور، وصله ای که با لباس از یک جنس نباشد،
، نامناسب، ناباب،
- رفقای ناجور، دوستان ناباب
- ناجور
چیزی که با هم تناسب و وفق نداشته باشد
- ناجور
ناهماهنگ، نامساعد، نامناسب
- ناجور
آشفته، بی تناسب، بی قواره، ضد، مخالف، مختلف، ناباب، نابرابر، ناجنس، نادرست، ناسازگار، نامرتب، نامناسب، ناهماهنگ، ناهمتا، ناهمجور، ناهمساز، ناهمسان، ناهمگون، نایکسان
متضاد: یکسان
متضاد: یکسان
- ناجور
محرجٌ
- ناجور
Unseemly
- ناجور
indécent
- ناجور
ناهنجار، بدقواره، نامتناسب، ناساز
- ناجور
לא הולם
- ناجور
ناجور، بی دست و پا
- ناجور
ناجور
- ناجور
ไม่เหมาะสม
- ناجور
tidak pantas
- ناجور
isiyofaa
- ناجور
不適切な
- ناجور
不得体的
- ناجور
부적절한
- ناجور
yakışmaz
- ناجور
অশোভন
- ناجور
अनुचित
- ناجور
indecoroso
- ناجور
unanständig
- ناجور
onfatsoenlijk
- ناجور
непристойний
- ناجور
неприличный
- ناجور
niestosowny
- ناجور
inapropiado
- ناجور
indecoroso
