جدول جو
جدول جو

معنی ناجح - جستجوی لغت در جدول جو

ناجح
رستگار، پیروز، پیروزمند، کار سهل و آسان
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
فرهنگ فارسی عمید
ناجح
(جِ)
ابن خادربن ثمودبن ادهم بن سام بن نوح. در تاریخ گزیده ص 29 نام وی ضمن شرح نسبت صالح (از فرزندان او) آمده است
لغت نامه دهخدا
ناجح
(جِ)
نعت فاعلی از نجح. رجوع به نجح شود، کار سهل و آسان. (آنندراج) (منتهی الارب) ، مرد پیروز. (آنندراج) (منتهی الارب). مرد پیروزمند. (ناظم الاطباء) ، سیر سریع. (ناظم الاطباء). الشدید من السیر. (اقرب الموارد). سیرسخت. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ناجح
پیروزمند
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
فرهنگ لغت هوشیار
ناجح
((جِ))
رستگار شونده، پیروز، پیروزمند، کار سهل، آسان
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
فرهنگ فارسی معین
ناجح
ناجحٌ
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به عربی
ناجح
Inhospitable
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ناجح
inhospitalier
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ناجح
inóspito
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ناجح
tidak ramah
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ناجح
غیر قابل رہائش
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به اردو
ناجح
ไม่เอื้ออำนวย
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به تایلندی
ناجح
住みにくい
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ناجح
לא מארח
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به عبری
ناجح
inhóspito
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ناجح
不宜居住的
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به چینی
ناجح
살기 힘든
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به کره ای
ناجح
yaşanılmaz
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ناجح
অচলিত
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به بنگالی
ناجح
असंवेदनशील
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به هندی
ناجح
inospitale
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ناجح
unbewohnbar
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به آلمانی
ناجح
onherbergzaam
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به هلندی
ناجح
неприємний для життя
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ناجح
негостеприимный
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به روسی
ناجح
niegościnny
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به لهستانی
ناجح
isiyo na makazi
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مناجح
تصویر مناجح
منجح ها، پیروزمندها، کامیاب ها، جمع واژۀ منجح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناصح
تصویر ناصح
پند دهنده، نصیحت کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راجح
تصویر راجح
برتر، بهتر، افزون، غالب
فرهنگ فارسی عمید
(مَ جِ)
جمع واژۀ منجح. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جمع واژۀ منجح، به معنی فیروزمند. (آنندراج) ، در شواهد زیر به معنی رستگاریها و پیروزیها و برآمدن حاجات آمده که بنابر قاعده باید جمع منجح یا منجحه باشد، اما این دو صیغه در کتب لغت که در دسترس ما بود دیده نشد: مراعی مساعی و مسارح مناجح عالمیان به قطار امطار این علوم سیراب می گردد. (تاریخ بیهق ص 4). باری تعالی و تقدس هرچه مصالح احوال و مناجح آمال او در آن است ارزانی دارد. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 105). حق سبحانه تعالی ضامن مناجح آمال و سازندۀ مصالح احوال. (منشآت خاقانی ایضاً ص 133). امیر ناصرالدین همگنان را در کف رعایت خویش گرفت و به مصالح و مناجح همه قیام نمود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 25). هیچ چیز از مقدور و میسور در حفظ مصالح و نظم مناجح آن حضرت دریغ نیست. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 176). مملوک و مقدور خویش در مصالح و مناجح او بذل کرد. (ترجمه تاریخ یمینی). قبلۀ علم که ارباب حوائج و اصحاب مناجح از هر فج عمیق و از هر دیار جدید و عتیق به جانب او همی به سعی آمدندی... (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 443). و قاعده عدل که مناجح خلق ومصالح ملک بر آن مبتنی است خلل پذیرد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 166). ترجیح جانب دوستان... بر هرچه مصالح و مناجح آمال و امانی این جهانی است در مذهب فتوت وشریعت کرم واجب است. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 64)
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ)
پی درپی خوابهای کسی راست آمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از راجح
تصویر راجح
چربیده، افزون، غالب، فائق، بازگردنده، با آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مناجح
تصویر مناجح
جمع منجح، کامیابان، کامروایان، پیروز مندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناجح
تصویر تناجح
راست در آمدن خواب خوابدرستی تینابدرستی (تیناب رویا)
فرهنگ لغت هوشیار