- ناجح
- رستگار، پیروز، پیروزمند، کار سهل و آسان
معنی ناجح - جستجوی لغت در جدول جو
- ناجح
- پیروزمند
- ناجح ((جِ))
- رستگار شونده، پیروز، پیروزمند، کار سهل، آسان
- ناجح
- Inhospitable
- ناجح
- inóspito
- ناجح
- inhóspito
- ناجح
- niegościnny
- ناجح
- негостеприимный
- ناجح
- неприємний для життя
- ناجح
- onherbergzaam
- ناجح
- unbewohnbar
- ناجح
- inhospitalier
- ناجح
- inospitale
- ناجح
- असंवेदनशील
- ناجح
- অচলিত
- ناجح
- yaşanılmaz
- ناجح
- 살기 힘든
- ناجح
- isiyo na makazi
- ناجح
- 不宜居住的
- ناجح
- 住みにくい
- ناجح
- לא מארח
- ناجح
- tidak ramah
- ناجح
- ไม่เอื้ออำนวย
- ناجح
- غير مستحبٍّ
- ناجح
- غیر قابل رہائش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
راست در آمدن خواب خوابدرستی تینابدرستی (تیناب رویا)
منجح ها، پیروزمندها، کامیاب ها، جمع واژۀ منجح
جمع منجح، کامیابان، کامروایان، پیروز مندان
چربیده، افزون، غالب، فائق، بازگردنده، با آینده
پند دهنده، نصیحت کننده
برتر، بهتر، افزون، غالب
آنکه خطبۀ عقد ازدواج را می خواند، عاقد
اثربخش، تاثیر کننده، گوارا، نافع، سودمند
نوخاسته، کسی که به دعوی امری قیام کند، سرکش
نجات دهنده، نجات یابنده، رهنده، خلاص شونده، رستگار