- نابدتر
- مقعد (درموقع توهین استعمال شود و غالبا (هرچه) برسرآن درآورند) : (هرچه نابدتر)
معنی نابدتر - جستجوی لغت در جدول جو
- نابدتر ((بَ تَ))
- کنایه از مقعد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نامربوط
بی اعتقاد
ناشکیبا، بی صبر، ناچار
نامی، بنام، نیک نام، معروف
تاب خورده، پیچیده، دارای پیچ و خم
بدکار، بدکردار، بی حاصل، بی فایده، بیکار
آنکه سخنی را باور نکند، آنچه درخور باور کردن نباشد، غیر قابل قبول
دارنده یک طناب
چیلان تر، انگشت دلستان
شریر، بی آئین، اوباش، بدکار و بدکردار
نبسته، بسته نشده، زخمی که بسته نشده و مرهم برآن ننهاده اند، تن پیلتن راچنان خسته دید همه خستگیهاش نابسته دید. (شا)، آزاد، نامقید، مقابل گرفتار، اسیر، جمع نابستگان، وزان زاری و ناله خستگان ببند اندر آیند نابستگان. (شا) مقابل بسته
ناپیدا، نهفته، مخفی: (... که اکنون شمارابدین برزکوه ببایدبدن ناپدید از گروه. (شا)، نامرئی نامشهود: خردمند کز دور دریا بدید کرانه نه پیدا و بن ناپدید... (شا)، پوشیده مستور: ابا خواهر خویش به آفرید زخون مژه هر دورخ ناپدید. (شا)، معدوم محو: خروشیدچون روی رستم بدید که نام توباد از جهان ناپدید. (شا)
جایی که درآن ناو (ممرسفالین آب) گذارند (رشیدی)، ممر آب (اطلاق محل به حال)، ممرخروج آب پشت بام که ازسفال یاآهن سفید سازند: نقل است که یک روز جماعتی آمدندکه یاشیخ باران نمی آید. شیخ سرفروبردگفت: هین ناودانها راست کنیدکه باران آمد، جوی نهر، مجرایی که گندم ازدول بگلوی آسیارود، چوب درازمیان خالی که آب ازآن بچرخ آسیامیریزد و آنرا بگردش درمیاورد
آنچه که لایق قبول واعتماد نباشد غیرقابل قبول: بلی هرچه ناباورش یافتم زتمکین او روی برتافتم. (نظامی)
نام آور، مشهور، معروف
ناخدا، کشتیبان، ملاح
پرده پوش، مستور، ماسک دار
تاب خورده، پیچ خورده، روشن، درخشان
معروف، مشهور
Annihilator
aniquilador
aniquilador
niszczyciel
уничтожитель
винищувач
vernietiger
Vernichter
annihilateur
annientatore
संहारक