ناشی گری. عدم مهارت. نادانستگی. بی وقوفی. صاحب منتهی الارب آرد: وره ورهاً، نااستادی کرد در کار. توره فی عمله، نادانستگی و نااستادی کرد در کار خویش
ناشی گری. عدم مهارت. نادانستگی. بی وقوفی. صاحب منتهی الارب آرد: وَرِه َ وَرهَاً، نااستادی کرد در کار. توره فی عمله، نادانستگی و نااستادی کرد در کار خویش
نستدن. نستاندن. نگرفتن. نپذیرفتن. مقابل ستدن: چندانکه مروتست در دادن در ناستدن هزار چندانست. انوری. قدرت بخشش اگر نیست مرا باکی نیست قدرت ناستدن هست و ﷲ الحمد. انوری
نستدن. نستاندن. نگرفتن. نپذیرفتن. مقابل ستدن: چندانکه مروتست در دادن در ناستدن هزار چندانست. انوری. قدرت بخشش اگر نیست مرا باکی نیست قدرت ناستدن هست و ﷲ الحمد. انوری