ویران شده، خراب شده، (ناظم الاطباء)، مقابل کلمه آباد، بایر، خراب، ویران، ویرانه: تخریب، ناآباد کردن چیزی را، خربه، جای ویران و ناآباد، اخربه ، ناآباد گردانید او را، (منتهی الارب)، و رجوع به آباد شود
ویران شده، خراب شده، (ناظم الاطباء)، مقابل کلمه آباد، بایر، خراب، ویران، ویرانه: تخریب، ناآباد کردن چیزی را، خَرِبَه، جای ویران و ناآباد، اَخْرَبَه ُ، ناآباد گردانید او را، (منتهی الارب)، و رجوع به آباد شود
ده کوچکی است از دهستان بازفت بخش اردل شهرستان شهر کرد که در 105 هزارگزی شمال باختر اردل واقع و دارای 25 تن سکنه میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
ده کوچکی است از دهستان بازفت بخش اردل شهرستان شهر کرد که در 105 هزارگزی شمال باختر اردل واقع و دارای 25 تن سکنه میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
انارباذ. رستاقی از کورۀ اصفهان بوده است چنانکه حمزۀ اصفهانی آورده است. (التنبیه علی حدوث التصحیف ص 27). در ده ممنور از این رستاق آتشکده ای بوده است. (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 240). و نیز رجوع به اناربار شود
انارباذ. رستاقی از کورۀ اصفهان بوده است چنانکه حمزۀ اصفهانی آورده است. (التنبیه علی حدوث التصحیف ص 27). در ده ممنور از این رستاق آتشکده ای بوده است. (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 240). و نیز رجوع به اناربار شود
بزرگترین جزایر آنتیل کوچک و متعلق بدولت انگلیس و دارای 1700000 تن جمعیت و حاکم نشین آن شهر بریجتون است، (ناظم الاطباء)، رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی شود، نام یکی از جزائر آنتیل واقع در امریکا است که در 130درجۀ عرض شمالی و 62 درجۀ طول غربی واقع گشته، طولش 32 هزار و عرضش 18 هزار گز است و 162هزار تن نفوس دارد و دارای اراضی حاصلخیز می باشد، مرکزش قصبۀ بریجتون و محصول نیشکر آن فراوان میباشد، این جزیره راپرتقالیها کشف کرده اند و از تاریخ 1625 میلادی به تصرف دولت انگلیس درآمده است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)
بزرگترین جزایر آنتیل کوچک و متعلق بدولت انگلیس و دارای 1700000 تن جمعیت و حاکم نشین آن شهر بریجتون است، (ناظم الاطباء)، رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی شود، نام یکی از جزائر آنتیل واقع در امریکا است که در 130درجۀ عرض شمالی و 62 درجۀ طول غربی واقع گشته، طولش 32 هزار و عرضش 18 هزار گز است و 162هزار تن نفوس دارد و دارای اراضی حاصلخیز می باشد، مرکزش قصبۀ بریجتون و محصول نیشکر آن فراوان میباشد، این جزیره راپرتقالیها کشف کرده اند و از تاریخ 1625 میلادی به تصرف دولت انگلیس درآمده است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، در 12هزارگزی خاور الیگودرز و یک هزارگزی خاور راه مالرو اسماهور بالا به دره سفید در جلگه واقعست، هوایش معتدل و دارای 338 تن سکنه میباشد که بلهجۀ لری و زبان فارسی سخن میگویند، آبش از قنات و محصولش غلات، لبنیات، پنبه و شغل مردمش زراعت و گله داری و راهش اتومبیل رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)، کنایه از خوشامدگوی باشد: در کوی تو پروازکنان بلبل و قمری گل بادپران سرو هوادار ندارد، ظهوری (از آنندراج) (انجمن آرا) (مجموعۀ مترادفات ص 150)، ، گذرگاه باد و روزنی را گویند که بجهت آمدن باد گذارند، (برهان) (هفت قلزم)، جائی که گذرگاه باد بود، رجوع بفرهنگ سروری شود، روزنی که در عمارت بر رخ باد نهندش و آنرا بادگیر نیز گویند، (شرفنامۀ منیری)، دریچه ای را گویند که برای آمدن باد گشاده باشند، (غیاث)، رجوع به بادگیر، بادخان، بادخن، بادخوانی، بادپروا شود، روزنی که در عمارت بطرف باد کنند و گاهی دو چوب بشکل صلیب در آن گذارند تا حیوانات درون نیایند
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، در 12هزارگزی خاور الیگودرز و یک هزارگزی خاور راه مالرو اسماهور بالا به دره سفید در جلگه واقعست، هوایش معتدل و دارای 338 تن سکنه میباشد که بلهجۀ لری و زبان فارسی سخن میگویند، آبش از قنات و محصولش غلات، لبنیات، پنبه و شغل مردمش زراعت و گله داری و راهش اتومبیل رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)، کنایه از خوشامدگوی باشد: در کوی تو پروازکنان بلبل و قمری گل بادپران سرو هوادار ندارد، ظهوری (از آنندراج) (انجمن آرا) (مجموعۀ مترادفات ص 150)، ، گذرگاه باد و روزنی را گویند که بجهت آمدن باد گذارند، (برهان) (هفت قلزم)، جائی که گذرگاه باد بود، رجوع بفرهنگ سروری شود، روزنی که در عمارت بر رخ باد نهندش و آنرا بادگیر نیز گویند، (شرفنامۀ منیری)، دریچه ای را گویند که برای آمدن باد گشاده باشند، (غیاث)، رجوع به بادگیر، بادخان، بادخن، بادخوانی، بادپروا شود، روزنی که در عمارت بطرف باد کنند و گاهی دو چوب بشکل صلیب در آن گذارند تا حیوانات درون نیایند
محلی بحدود نسای خراسان: حاجی محمدخان ولایت نساو درون و باغباد را از تصرف نور محمدخان بیرون آورده به معتمدان سپرده بود، (عالم آرای عباسی ص 452)، و رجوع به باغباده و فهرست امکنۀ عالم آرا شود
محلی بحدود نسای خراسان: حاجی محمدخان ولایت نساو درون و باغباد را از تصرف نور محمدخان بیرون آورده به معتمدان سپرده بود، (عالم آرای عباسی ص 452)، و رجوع به باغباده و فهرست امکنۀ عالم آرا شود
قریه ای است از باخرز و از آن جا است عارف مرشد شیخ زین الدین پیر امیر تیمور صاحب قران، و اصل در آن تایب آباد بوده و تایباد مخفف آن است، (انجمن آرا) (آنندراج)، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 430 و 543 و شدالازار چ قزوینی و اقبال صص 119-120 حاشیۀ 4 و ناظم الاطباء، رجوع به تایاباد، تایاباذ، طایباد، طیبات و تایب آباد و تایبادی و تایبادی (زین الدین ابوبکر) شود
قریه ای است از باخرز و از آن جا است عارف مرشد شیخ زین الدین پیر امیر تیمور صاحب قران، و اصل در آن تایب آباد بوده و تایباد مخفف آن است، (انجمن آرا) (آنندراج)، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 430 و 543 و شدالازار چ قزوینی و اقبال صص 119-120 حاشیۀ 4 و ناظم الاطباء، رجوع به تایاباد، تایاباذ، طایباد، طیبات و تایب آباد و تایبادی و تایبادی (زین الدین ابوبکر) شود
دهی است از دهستان شاپور، بخش مرکزی شهرستان کازرون فارس. این ده در 17هزارگزی شمال باختری کازرون و یک هزارگزی شوسۀ کازرون به فهلیان، در جلگه واقع است. آب و هوای آن آب و هوای مناطق گرمسیری و مالاریایی است و بدانجا 174 تن سکنۀ شیعی مذهب و فارسی زبان سکونت دارند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج و صیفی و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان شاپور، بخش مرکزی شهرستان کازرون فارس. این ده در 17هزارگزی شمال باختری کازرون و یک هزارگزی شوسۀ کازرون به فهلیان، در جلگه واقع است. آب و هوای آن آب و هوای مناطق گرمسیری و مالاریایی است و بدانجا 174 تن سکنۀ شیعی مذهب و فارسی زبان سکونت دارند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج و صیفی و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی جزء دهستان فراهان پائین بخش فرمهین شهرستان اراک در پانزده هزارگزی جنوب فرمهین و چهارهزارگزی راه مالرو عمومی. دامنه و سردسیر است و 550 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، ارزن و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالیچه، گلیم و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان فراهان پائین بخش فرمهین شهرستان اراک در پانزده هزارگزی جنوب فرمهین و چهارهزارگزی راه مالرو عمومی. دامنه و سردسیر است و 550 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، ارزن و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالیچه، گلیم و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در سی هزارگزی شمال باختری بیرجند، جلگه، گرمسیری، آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در سی هزارگزی شمال باختری بیرجند، جلگه، گرمسیری، آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است جزء بخش شمیران شهرستان تهران، چهارهزارگزی خاور تجریش، در دامنه سردسیر، 367 تن سکنه دارد، آب از چشمه سار کوهستانی و قنات، محصول آن غلات، مختصر بنشن، میوه جات مختلف، شغل اهالی زراعت، کسب، باغبانی، راه شوسه به تجریش دارد، شاه آباد که بیمارستان مسلولین در آن واقع است مجاور دارآباد و جزء دارآباد منظورشده است، در این بیمارستان 800 الی 1000 نفر مریض معالجه میشوند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 86)
دهی است جزء بخش شمیران شهرستان تهران، چهارهزارگزی خاور تجریش، در دامنه سردسیر، 367 تن سکنه دارد، آب از چشمه سار کوهستانی و قنات، محصول آن غلات، مختصر بنشن، میوه جات مختلف، شغل اهالی زراعت، کسب، باغبانی، راه شوسه به تجریش دارد، شاه آباد که بیمارستان مسلولین در آن واقع است مجاور دارآباد و جزء دارآباد منظورشده است، در این بیمارستان 800 الی 1000 نفر مریض معالجه میشوند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 86)
دهی از دهستان آختاچی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد در 9000گزی شمال بوکان و 1500 گزی باختر شوسۀ بوکان به میاندوآب، جلگه، معتدل و مالاریائی است، 120 تن سکنه دارد، آب آن از سیمین رود، محصول آنجا غلات، توتون، چغندر، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی جاجیم بافی است، راه شوسه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان آختاچی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد در 9000گزی شمال بوکان و 1500 گزی باختر شوسۀ بوکان به میاندوآب، جلگه، معتدل و مالاریائی است، 120 تن سکنه دارد، آب آن از سیمین رود، محصول آنجا غلات، توتون، چغندر، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی جاجیم بافی است، راه شوسه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان زوارم بخش شیروان شهرستان قوچان. محلی کوهستانی، معتدل. سکنۀ آن 870 تن. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آنجا غلات و انگور و گردواست. شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است وراه آن مالرو است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان زوارم بخش شیروان شهرستان قوچان. محلی کوهستانی، معتدل. سکنۀ آن 870 تن. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آنجا غلات و انگور و گردواست. شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است وراه آن مالرو است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان تیرچائی بخش ترکمان شهرستان میانه، در 27هزارگزی شمال شرقی ترکمان در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است و 524 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان تیرچائی بخش ترکمان شهرستان میانه، در 27هزارگزی شمال شرقی ترکمان در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است و 524 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نجات نیافته و خلاص نشده، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، بنده، مقید، غیر معتق، که مختار ومخیر نیست، بد اصل و بد نژاد، (ناظم الاطباء)، نانجیب که اصالت ندارد، کنایه از مرد لئیم بخلاف آزاد مرد که سخی است، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، فرومایه، سرافکنده
نجات نیافته و خلاص نشده، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، بنده، مقید، غیر معتق، که مختار ومخیر نیست، بد اصل و بد نژاد، (ناظم الاطباء)، نانجیب که اصالت ندارد، کنایه از مرد لئیم بخلاف آزاد مرد که سخی است، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، فرومایه، سرافکنده
دهی است از دهستان گورک سردشت از بخش سردشت شهرستان مهاباد، در 23/5 هزارگزی شمال سردشت و 5 هزارگزی مغرب جادۀ سردشت به مهاباد، در منطقه ای کوهستانی و جنگلی و معتدل هوا واقع است و 517 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه سردشت، محصولش غلات و توتون و حبوبات، شغل اهالیش زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گورک سردشت از بخش سردشت شهرستان مهاباد، در 23/5 هزارگزی شمال سردشت و 5 هزارگزی مغرب جادۀ سردشت به مهاباد، در منطقه ای کوهستانی و جنگلی و معتدل هوا واقع است و 517 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه سردشت، محصولش غلات و توتون و حبوبات، شغل اهالیش زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از بخش نمین شهرستان اردبیل که در 30 کیلومتری شمال شرقی اردبیل واقع است، کوهستانی و معتدل است، تعداد سکنه اش 953تن است، آبش از رودخانه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی از بخش نمین شهرستان اردبیل که در 30 کیلومتری شمال شرقی اردبیل واقع است، کوهستانی و معتدل است، تعداد سکنه اش 953تن است، آبش از رودخانه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان روضه چای بخش حومه شهرستان ارومیه که در 12هزارگزی شمال باختری آن شهرستان و 1هزارگزی شمال راه ارابه رو ارومیه به موانا واقع است. منطقه ای جلگه ای، معتدل، مالاریائی و سکنۀ آن 420 تن است که بترکی سخن گویندو از مذهب شیعه پیروی کنند. آب آن از روضه چای تأمین میشود و محصول آن غلات، توتون، چغندر، انگور، حبوبات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی و جوراب بافی است. راه آن ارابه رو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان روضه چای بخش حومه شهرستان ارومیه که در 12هزارگزی شمال باختری آن شهرستان و 1هزارگزی شمال راه ارابه رو ارومیه به موانا واقع است. منطقه ای جلگه ای، معتدل، مالاریائی و سکنۀ آن 420 تن است که بترکی سخن گویندو از مذهب شیعه پیروی کنند. آب آن از روضه چای تأمین میشود و محصول آن غلات، توتون، چغندر، انگور، حبوبات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی و جوراب بافی است. راه آن ارابه رو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)