جدول جو
جدول جو

معنی میهن - جستجوی لغت در جدول جو

میهن
(دخترانه)
وطن، زادگاه
تصویری از میهن
تصویر میهن
فرهنگ نامهای ایرانی
میهن
وطن، زادگاه، زادبوم، خانه، قبیله، خانمان
تصویری از میهن
تصویر میهن
فرهنگ فارسی عمید
میهن
وطن، مسکن، مقام و زاد بوم و آرامگاه
تصویری از میهن
تصویر میهن
فرهنگ لغت هوشیار
میهن
((هَ))
وطن، مسکن، بوم
تصویری از میهن
تصویر میهن
فرهنگ فارسی معین
میهن
وطن
تصویری از میهن
تصویر میهن
فرهنگ واژه فارسی سره
میهن
زادبوم، زادگاه، مسقطالراس، موطن، مولد، وطن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
میهن
میان وسط
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهین
تصویر مهین
(دخترانه)
ماه زیبا رو، مانند ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از میان
تصویر میان
وسط، درون، داخل، در علم زیست شناسی کمر، کمربند، غلاف
میان بستن: کمربند بستن، کنایه از آماده شدن برای کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موهن
تصویر موهن
ضعیف کننده، سست کننده، خوار کننده، توهین آمیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیهن
تصویر پیهن
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیهن
تصویر بیهن
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدهن
تصویر مدهن
چرب کننده، چربی دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میشن
تصویر میشن
پوست میش دباغت شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهین
تصویر مهین
بزرگ، بزرگ تر، بزرگ ترین
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
قریه ای است از قراء خاوران و آن مرکز خاوران بوده و در حاشیۀ بیابان مرو میان سرخس و ابیورد خراسان قرار داشته و نسبت بدان میهنی باشد و از آنجاست ابوسعید فضل اﷲ بن ابی الخیر معروف به ابوسعید ابوالخیر و آن را مهنه نیز نامند. (یادداشت مؤلف). شهرکی است (به خراسان) از حدود باورد و اندر میان بیابان نهاده. (حدود العالم) : چون به خراسان رسیدند در میهنه در منزل خواجه مؤید که از نوافل شیخ ابوسعید ابوالخیر است نزول فرموده بودند. (انیس الطالبین ص 105). به طرف کاروانسرای میهنه رفتند... توجه به خواجه مؤید نمودند و فرمودند که امروز در شهر شما دوستی از دوستان حق آمده است. (انیس الطالبین ص 105). رجوع به معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
منسوب است به میهن. رجوع به میهن شود، منسوب است به میهنه و آن دیهی است در خراسان و زادگاه شیخ ابوسعید ابوالخیر باشد. (از یادداشت مؤلف). منسوب است به میهنه که از قراء خابران از نواحی سرخس باشد. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(شَ هََ)
از دیه های مرو است و محمد بن عبدالله... شمیهنی بدانجا منسوب است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
خوار و سست، ضعیف، ذلیل، بیمقدار بزرگترین، اکبر، سالخورده تر، کبره
فرهنگ لغت هوشیار
نیمی از شب این واژه در فارسی برابر با خوار ساز زبون کننده به کار می رود در تازی واژه مهین آرشی نزدیک به آن دارد و برابر است با خوار سست واژه موهون نیز چنین آرشی دارد موهن در آنندراج و لاروس نیامده است. خوار کننده سست و ضعیف کننده، زننده توهین آمیز: (کلمات موهن بر زبان راند. {توضیح موهن بر وزن} موجر {که معمولا بمعنی اهانت کننده استعمال میشود در لغت بمعنی ضعیف کننده است. در زبان عربی بجای آن} مهین {گویند (صحاح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میان
تصویر میان
وسط هر چیز مانند میان مجلس و شهر و یا میان باغ و امثال آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میشن
تصویر میشن
پوست میش دباغت کرده
فرهنگ لغت هوشیار
چرب چرب شده چاپلوس متملق. چرب کرده، به روغن طلا کرده. چربی دار، طلاکننده بروغن، چرب کننده. روغندان چربزبان چاپلوس روغندان چربیدار، چرب کننده روغنمال: ابزار روغن مالی
فرهنگ لغت هوشیار
خار پشت بزرگ تیرانداز اسغر بیهن 0 پیه ناک: پرپیه دارای پیه بسیار: مدموم سخت فربه پیه ناک از شتر و جر آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدهن
تصویر مدهن
((مُ هِ))
چاپلوس، متملق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدهن
تصویر مدهن
((مُ دَ هَّ))
چرب کرده، به روغن طلا کرده، چرب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میشن
تصویر میشن
((شَ))
پوست میش دباغی شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موهن
تصویر موهن
((مُ هِ))
خوارکننده، ضعیف کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میان
تصویر میان
وسط، کمر، درون، داخل، بین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهین
تصویر مهین
((مِ))
بزرگتر، بزرگترین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهین
تصویر مهین
سست، ضعیف، خوار، زبون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهین
تصویر مهین
((مُ))
خوار دارنده، اهانت کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میهنی
تصویر میهنی
وطنی، ملی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مهین
تصویر مهین
مهم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از میان
تصویر میان
بین، وسط
فرهنگ واژه فارسی سره