- میهن (دخترانه)
- وطن، زادگاه
معنی میهن - جستجوی لغت در جدول جو
- میهن
- وطن، زادگاه، زادبوم، خانه، قبیله، خانمان
- میهن
- وطن، مسکن، مقام و زاد بوم و آرامگاه
- میهن ((هَ))
- وطن، مسکن، بوم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
وطنی، ملی
بین، وسط
خار پشت بزرگ تیرانداز اسغر بیهن 0 پیه ناک: پرپیه دارای پیه بسیار: مدموم سخت فربه پیه ناک از شتر و جر آن
پوست میش دباغت شده
چرب کننده، چربی دار
بزرگ، بزرگ تر، بزرگ ترین
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
ضعیف کننده، سست کننده، خوار کننده، توهین آمیز
وسط، درون، داخل، در علم زیست شناسی کمر، کمربند، غلاف
میان بستن: کمربند بستن، کنایه از آماده شدن برای کاری
میان بستن: کمربند بستن، کنایه از آماده شدن برای کاری
چرب چرب شده چاپلوس متملق. چرب کرده، به روغن طلا کرده. چربی دار، طلاکننده بروغن، چرب کننده. روغندان چربزبان چاپلوس روغندان چربیدار، چرب کننده روغنمال: ابزار روغن مالی
پوست میش دباغت کرده
وسط هر چیز مانند میان مجلس و شهر و یا میان باغ و امثال آن
نیمی از شب این واژه در فارسی برابر با خوار ساز زبون کننده به کار می رود در تازی واژه مهین آرشی نزدیک به آن دارد و برابر است با خوار سست واژه موهون نیز چنین آرشی دارد موهن در آنندراج و لاروس نیامده است. خوار کننده سست و ضعیف کننده، زننده توهین آمیز: (کلمات موهن بر زبان راند. {توضیح موهن بر وزن} موجر {که معمولا بمعنی اهانت کننده استعمال میشود در لغت بمعنی ضعیف کننده است. در زبان عربی بجای آن} مهین {گویند (صحاح)
خوار و سست، ضعیف، ذلیل، بیمقدار بزرگترین، اکبر، سالخورده تر، کبره
وسط، کمر، درون، داخل، بین
سست، ضعیف، خوار، زبون
خوار، بی ارزش
دستگاهی مصنوعی از نوع سلاحهای جنگی حاوی مواد منفجره که در مسیر عبور دشمن زیر خاک کنند
هزار
ماده منفجره بسته بندی شده که آن را در محل عبور دشمن پنهان می کنند
مین ضد تانک: مینی که تانک را از تحرک بیندازد یا باعث انهدام آن شود
مین ضد نفر: مینی برای وارد کردن تلفات و ضایعات به افراد پیاده دشمن و ناتوان کردن آنان
مین ضد تانک: مینی که تانک را از تحرک بیندازد یا باعث انهدام آن شود
مین ضد نفر: مینی برای وارد کردن تلفات و ضایعات به افراد پیاده دشمن و ناتوان کردن آنان