صنعت مینا ساختن، نقاشی و تزیین فلزات مختلف از قبیل طلا و نقره و مس بوسیلۀ رنگهای لعابدار مخصوص که در حرارت بسیار زیاد پخته و ثابت شود، عمل ساختن مینا، محل ساختن مینا، کارگاهی که در آنجا مینا ساخته شود، میناکاری
صنعت مینا ساختن، نقاشی و تزیین فلزات مختلف از قبیل طلا و نقره و مس بوسیلۀ رنگهای لعابدار مخصوص که در حرارت بسیار زیاد پخته و ثابت شود، عمل ساختن مینا، محل ساختن مینا، کارگاهی که در آنجا مینا ساخته شود، میناکاری
از:ناساز + ی، اسم معنی، حاصل مصدر، (حاشیه برهان قاطعچ معین)، مخالفت کردن، (برهان قاطع) (آنندراج)، مخالفت، عدم موافقت، (ناظم الاطباء)، مخالفت، (انجمن آرا)، دشمنی، ناسازگاری، کج روی، ستیزه خوئی: گردون ستیزه کار دیدی که چه کرد ناسازی روزگار دیدی که چه کرد، مشتاق اصفهانی، ، تناقض، بی ادبی، گستاخی، بهانه گیری، (ناظم الاطباء)، بی اصولی، خارج مبحث بودن، (برهان قاطع) (آنندراج)، بی اصولی، بی آهنگی، (ناظم الاطباء)، بدوضعی، (برهان قاطع) (آنندراج)، تزویر، (ناظم الاطباء)
از:ناساز + ی، اسم معنی، حاصل مصدر، (حاشیه برهان قاطعچ معین)، مخالفت کردن، (برهان قاطع) (آنندراج)، مخالفت، عدم موافقت، (ناظم الاطباء)، مخالفت، (انجمن آرا)، دشمنی، ناسازگاری، کج روی، ستیزه خوئی: گردون ستیزه کار دیدی که چه کرد ناسازی روزگار دیدی که چه کرد، مشتاق اصفهانی، ، تناقض، بی ادبی، گستاخی، بهانه گیری، (ناظم الاطباء)، بی اصولی، خارج مبحث بودن، (برهان قاطع) (آنندراج)، بی اصولی، بی آهنگی، (ناظم الاطباء)، بدوضعی، (برهان قاطع) (آنندراج)، تزویر، (ناظم الاطباء)
عمل لعاب مینا که بر نقره و غیره دهند، (یادداشت مؤلف)، - ظروف میناکاری، ظروفی که بر روی آن ها میناکاری شده باشد، ، صنعت میناکار، (ناظم الاطباء)، شغل و عمل میناکار، میناسازی، محلی که در آنجا میناکاری کنند، رجوع به میناسازی شود
عمل لعاب مینا که بر نقره و غیره دهند، (یادداشت مؤلف)، - ظروف میناکاری، ظروفی که بر روی آن ها میناکاری شده باشد، ، صنعت میناکار، (ناظم الاطباء)، شغل و عمل میناکار، میناسازی، محلی که در آنجا میناکاری کنند، رجوع به میناسازی شود