دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروۀ شهرستان سنندج، واقع در 18هزارگزی جنوب خاور قروه با 240 تن سکنه. آبش از چشمه و رودخانه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروۀ شهرستان سنندج، واقع در 18هزارگزی جنوب خاور قروه با 240 تن سکنه. آبش از چشمه و رودخانه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
ولایتی است در فارس. (برهان). شهرکی است به فارس گرمسیر و در او از همه گونه میوه باشد و انگور از همه بیشتر بود و آب روان دارد و درخت خرما باشد اما آنجا هوا معتدل تر است از دیگر شهرهای گرمسیری و جامع و منبر دارد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 139). شهری کوچک است و گرمسیری و غله خرما و انگور و همه نوع میوه دارد و انگور بیشتر بود و مردم آنجا بیشتر پیشه ور باشند. (نزهه القلوب ص 119). نام یکی از دهستانهای هفت گانه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد و محدود است از شمال به کوه سفیدار و دهستان خفر جهرم، از جنوب به دهستان سیمکان، از خاور به دهستان گوکان بخش خفر، از باختر به ارتفاعات پودنو و پشمه. موقعیت طبیعی آن جلگه. هوایش سالم. و آب آن از چشمه سارها و قنوات. محصولات عمده اش بادام و کشمش و گل سرخ و تریاک و لبنیات و انار است. تعداد آبادی های آن 9 و جمعیت در حدود 7500 تن و آبادیهای مهم آن شبانکاره و ده بالا مرکز قصبۀ میمند است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). و رجوع به جغرافیای غرب ایران و فارسنامۀ ناصری شود
ولایتی است در فارس. (برهان). شهرکی است به فارس گرمسیر و در او از همه گونه میوه باشد و انگور از همه بیشتر بود و آب روان دارد و درخت خرما باشد اما آنجا هوا معتدل تر است از دیگر شهرهای گرمسیری و جامع و منبر دارد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 139). شهری کوچک است و گرمسیری و غله خرما و انگور و همه نوع میوه دارد و انگور بیشتر بود و مردم آنجا بیشتر پیشه ور باشند. (نزهه القلوب ص 119). نام یکی از دهستانهای هفت گانه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد و محدود است از شمال به کوه سفیدار و دهستان خفر جهرم، از جنوب به دهستان سیمکان، از خاور به دهستان گوکان بخش خفر، از باختر به ارتفاعات پودنو و پشمه. موقعیت طبیعی آن جلگه. هوایش سالم. و آب آن از چشمه سارها و قنوات. محصولات عمده اش بادام و کشمش و گل سرخ و تریاک و لبنیات و انار است. تعداد آبادی های آن 9 و جمعیت در حدود 7500 تن و آبادیهای مهم آن شبانکاره و ده بالا مرکز قصبۀ میمند است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). و رجوع به جغرافیای غرب ایران و فارسنامۀ ناصری شود
قصبه ای است از مضافات غزنین. (برهان) (غیاث). شهری از مضافات غزنین. (ناظم الاطباء). نام قریه ای به غزنه میان بامیان و غور و احمد بن حسن میمندی وزیر سلطان محمود غزنوی از آنجاست. (یادداشت مؤلف). موضعی است به غزنین و از آنجا بوده خواجه احمدحسن میمندی وزیر سلطان محمود که عنصری در تعریف باغ و خانه او قصیده ای ساخته و در آن گفته است: بدان صفات به میمند باغ خواجۀ ماست که کدخدای جهان است و سید احرار. عنصری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 108). سوی یمن آباد و میمند رفت به تماشا و شکار. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 528)
قصبه ای است از مضافات غزنین. (برهان) (غیاث). شهری از مضافات غزنین. (ناظم الاطباء). نام قریه ای به غزنه میان بامیان و غور و احمد بن حسن میمندی وزیر سلطان محمود غزنوی از آنجاست. (یادداشت مؤلف). موضعی است به غزنین و از آنجا بوده خواجه احمدحسن میمندی وزیر سلطان محمود که عنصری در تعریف باغ و خانه او قصیده ای ساخته و در آن گفته است: بدان صفات به میمند باغ خواجۀ ماست که کدخدای جهان است و سید احرار. عنصری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 108). سوی یمن آباد و میمند رفت به تماشا و شکار. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 528)
میمنت در فارسی، شگون، فرخندگی، میمنه در فارسی (برانغار در مغولی)، راستگاه، میمنت، جانب راست میدان، جنگ میسره، واحدی ازلشکریان که درجانب راست میدان مستقر شوند، میسره: (صف هردو سپاه راست کردند میمنه و میسره و قلب جناح پیراسته) جمع میامین
میمنت در فارسی، شگون، فرخندگی، میمنه در فارسی (برانغار در مغولی)، راستگاه، میمنت، جانب راست میدان، جنگ میسره، واحدی ازلشکریان که درجانب راست میدان مستقر شوند، میسره: (صف هردو سپاه راست کردند میمنه و میسره و قلب جناح پیراسته) جمع میامین