برازندگی. سزاواری. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شایستگی. سزاواری. برازندگی. (فرهنگ فارسی معین). شایستگی و لیاقت. (ناظم الاطباء) : بزرگی و شاهی و فرخندگی توانایی و فر و زیبندگی. دقیقی. انجم صفت دگرگرفته زیبندگیی ز سر گرفته. نظامی. ... یکی خوبرویی و زیبندگی. نظامی. ، پیرایش و زینت و آرایش. (ناظم الاطباء). - زیبندگی بخش، بخشایندۀ زینت و آرایش. (ناظم الاطباء)
برازندگی. سزاواری. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شایستگی. سزاواری. برازندگی. (فرهنگ فارسی معین). شایستگی و لیاقت. (ناظم الاطباء) : بزرگی و شاهی و فرخندگی توانایی و فر و زیبندگی. دقیقی. انجم صفت دگرگرفته زیبندگیی ز سر گرفته. نظامی. ... یکی خوبرویی و زیبندگی. نظامی. ، پیرایش و زینت و آرایش. (ناظم الاطباء). - زیبندگی بخش، بخشایندۀ زینت و آرایش. (ناظم الاطباء)
باریدن و بارش. (ناظم الاطباء). حاصل مصدر باریدن. (آنندراج) : چو ابر بهاران ببارندگی همی مرگ جوید بدان زندگی. فردوسی. بپوشید نوجامۀ بندگی دو دیده چو ابری ببارندگی. فردوسی.
باریدن و بارش. (ناظم الاطباء). حاصل مصدر باریدن. (آنندراج) : چو ابر بهاران ببارندگی همی مرگ جوید بدان زندگی. فردوسی. بپوشید نوجامۀ بندگی دو دیده چو ابری ببارندگی. فردوسی.
عمل گیرنده. گیرش: درسگ گیرندگی اصل است. (یادداشت به خط مؤلف) ، حالت و چگونگی گیرنده. گیرایی. جاذبیت: چشمهای او گیرندگی خاصی دارد. در آواز او گیرندگی نیست
عمل گیرنده. گیرش: درسگ گیرندگی اصل است. (یادداشت به خط مؤلف) ، حالت و چگونگی گیرنده. گیرایی. جاذبیت: چشمهای او گیرندگی خاصی دارد. در آواز او گیرندگی نیست