دهی است از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز، واقع در 22 هزارگزی باختر سقز با 100 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز، واقع در 22 هزارگزی باختر سقز با 100 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
آسمان. (برهان) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام) (انجمن آرا). عالم علوی. (آنندراج) (غیاث) (رشیدی). مقابل گیتی که عالم سفلی است. (آنندراج). چرخ. (آنندراج). فلک. (غیاث) : اگر نواختری دادت به مینو ابی مه، اختران باشد نه نیکو. فخرالدین اسعد (ویس و رامین). - چرخ مینو، چرخ بلند. (رشیدی). آسمان. ، آخرت. (یادداشت مؤلف) ، بهشت. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (انجمن آرا) (فرهنگ نظام). بهشت را گویند و به عربی جنت خوانند. (برهان). بهشت را ازآن مینو گویند که در عالم علوی است. (رشیدی) (آنندراج) : از خورش از خوردن افزایدت رنج ور دهی، مینو فراز آردت و گنج. رودکی. ز مینو فرستاد زی من خدای مرا گفت از اینجا به مینو برآی. دقیقی. ز خونش بپیچد همی دشمنش به مینو رسانادیزدان تنش. فردوسی. که در آب هر کو برآیدش هوش به مینو نبیند روانش سروش. فردوسی. کجا یافتستم من از کیقباد به مینو همین جان او شاد باد. فردوسی. یکی مجلس آراست از رود و می که مینو ز شرمش برآورد خوی. لبیبی. ورا شیث پوشید در خاک تن سروش آوریدش زمینو کفن. اسدی (گرشاسب نامه). کیانی یکی جشن سازند و سور که آمد ز مینو بدان جشن حور. اسدی (از جهانگیری). ز مینو چو آدم بر این که فتاد همی بود با درد و با سرد باد. اسدی (گرشاسب نامه ص 128). یکی سوی دوزخت همی خواند یکی سوی عز و نعمت و مینو. ناصرخسرو. در باغ پدیدآمد مینوی خداوند بندیش و مقر آی به یزدان و به مینوش. ناصرخسرو. در آن مینوی میناگون چمیدند فلک را رشته در مینا کشیدند. نظامی. شدند آن روضۀ حوران دلکش به صحرائی چو مینو خرم و خوش. نظامی. او خرمن گل نه گل که باغ است نه باغ ارم که باغ مینوست. سعدی. قیامت که بازار مینو نهند منازل به اعمال نیکو دهند. سعدی (بوستان). - روضۀمینو، باغ بهشت: پیر چو زان روضۀ مینو گذشت بعد مهی چند بدان سو گذشت. نظامی. آن کس که فراخت گنبد مینا هم بهر تو ساخت روضۀ مینو. هدایت (از انجمن آرا). - مینوان مینو، مینوی مینوان. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به ترکیب بعد شود. - مینوی مینوان، بهشت اعلی از دیگران که آن رابهشت برین خوانند. مینوان مینو. (انجمن آرا). ، عالم روحانی. روحانیات. (ملل و نحل شهرستانی از یادداشت مؤلف) : یقسم العالم [ای الزند و اوستا قسمین، مینو و گیتی یعنی الروحانیات و الجسمانی، و الروح و الشخص. (ملل و نحل شهرستانی از یادداشت مؤلف). در اوستا مینیو به معنی روحانی و غیبی و روح و روح نیکی کننده. (فرهنگ نظام). روح. - مینوی خاک، گور. قبر. (ناظم الاطباء). - مینوی خرد، روح العقل. عقل آسمانی. روح خرد. (واژه نامۀ مینوی خرد تألیف احمد تفضلی) آبگینۀ سفید و الوان، (ناظم الاطباء) (برهان)، آبگینۀ سفید و رنگین که به زیورها بکار برند و آن را مینا نیز گویند، (غیاث)، مینا، (فرهنگ نظام) (جهانگیری) (ناظم الاطباء) (برهان)، رجوع به مینا شود، زبرجد، (ناظم الاطباء) (برهان)، زمرد، (ناظم الاطباء) (آنندراج) (برهان) (غیاث) (جهانگیری) : زبرجد به خروارو مینو به من ورقهای زر درعهای سفن، نظامی، - چرخ مینو، چرخ زمردرنگ، (آنندراج)، آسمان، چرخ مینا، (فرهنگ نظام)، چرخ سبز، (رشیدی)، چرخ مینائی: شود یک نیمه شرقی مرتفع زو در آن دور از افق بر چرخ مینو، دقایق فیروزشاهی (از جهانگیری)
آسمان. (برهان) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام) (انجمن آرا). عالم علوی. (آنندراج) (غیاث) (رشیدی). مقابل گیتی که عالم سفلی است. (آنندراج). چرخ. (آنندراج). فلک. (غیاث) : اگر نواختری دادت به مینو ابی مه، اختران باشد نه نیکو. فخرالدین اسعد (ویس و رامین). - چرخ مینو، چرخ بلند. (رشیدی). آسمان. ، آخرت. (یادداشت مؤلف) ، بهشت. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (انجمن آرا) (فرهنگ نظام). بهشت را گویند و به عربی جنت خوانند. (برهان). بهشت را ازآن مینو گویند که در عالم علوی است. (رشیدی) (آنندراج) : از خورش از خوردن افزایدت رنج ور دهی، مینو فراز آردت و گنج. رودکی. ز مینو فرستاد زی من خدای مرا گفت از اینجا به مینو برآی. دقیقی. ز خونش بپیچد همی دشمنش به مینو رسانادیزدان تنش. فردوسی. که در آب هر کو برآیدش هوش به مینو نبیند روانش سروش. فردوسی. کجا یافتستم من از کیقباد به مینو همین جان او شاد باد. فردوسی. یکی مجلس آراست از رود و می که مینو ز شرمش برآورد خوی. لبیبی. ورا شیث پوشید در خاک تن سروش آوریدش زمینو کفن. اسدی (گرشاسب نامه). کیانی یکی جشن سازند و سور که آمد ز مینو بدان جشن حور. اسدی (از جهانگیری). ز مینو چو آدم بر این که فتاد همی بود با درد و با سرد باد. اسدی (گرشاسب نامه ص 128). یکی سوی دوزخت همی خواند یکی سوی عز و نعمت و مینو. ناصرخسرو. در باغ پدیدآمد مینوی خداوند بندیش و مقر آی به یزدان و به مینوش. ناصرخسرو. در آن مینوی میناگون چمیدند فلک را رشته در مینا کشیدند. نظامی. شدند آن روضۀ حوران دلکش به صحرائی چو مینو خرم و خوش. نظامی. او خرمن گل نه گل که باغ است نه باغ ارم که باغ مینوست. سعدی. قیامت که بازار مینو نهند منازل به اعمال نیکو دهند. سعدی (بوستان). - روضۀمینو، باغ بهشت: پیر چو زان روضۀ مینو گذشت بعد مهی چند بدان سو گذشت. نظامی. آن کس که فراخت گنبد مینا هم بهر تو ساخت روضۀ مینو. هدایت (از انجمن آرا). - مینوان مینو، مینوی مینوان. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به ترکیب بعد شود. - مینوی مینوان، بهشت اعلی از دیگران که آن رابهشت برین خوانند. مینوان مینو. (انجمن آرا). ، عالم روحانی. روحانیات. (ملل و نحل شهرستانی از یادداشت مؤلف) : یقسم العالم [ای الزند و اوستا قسمین، مینو و گیتی یعنی الروحانیات و الجسمانی، و الروح و الشخص. (ملل و نحل شهرستانی از یادداشت مؤلف). در اوستا مَیْنِیو به معنی روحانی و غیبی و روح و روح نیکی کننده. (فرهنگ نظام). روح. - مینوی خاک، گور. قبر. (ناظم الاطباء). - مینوی خرد، روح العقل. عقل آسمانی. روح خرد. (واژه نامۀ مینوی خرد تألیف احمد تفضلی) آبگینۀ سفید و الوان، (ناظم الاطباء) (برهان)، آبگینۀ سفید و رنگین که به زیورها بکار برند و آن را مینا نیز گویند، (غیاث)، مینا، (فرهنگ نظام) (جهانگیری) (ناظم الاطباء) (برهان)، رجوع به مینا شود، زبرجد، (ناظم الاطباء) (برهان)، زمرد، (ناظم الاطباء) (آنندراج) (برهان) (غیاث) (جهانگیری) : زبرجد به خروارو مینو به من ورقهای زر درعهای سفن، نظامی، - چرخ مینو، چرخ زمردرنگ، (آنندراج)، آسمان، چرخ مینا، (فرهنگ نظام)، چرخ سبز، (رشیدی)، چرخ مینائی: شود یک نیمه شرقی مرتفع زو در آن دور از افق بر چرخ مینو، دقایق فیروزشاهی (از جهانگیری)
مرغ سنگ خوار که بیشتر سنگ ریزه خورد. (فرهنگ رشیدی). نام پرنده ای است که بیشتر سنگ ریزه خورد، و آن را سنگخوارک گویند، و در فرهنگها بعد از ’یا’، ’تا’ آورده اند و برهان بعد ’یا’ به جای تای مثناه فوقانی بای موحدۀ تحتانی آورده و گفته مرغی است... (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به کیبو شود
مرغ سنگ خوار که بیشتر سنگ ریزه خورد. (فرهنگ رشیدی). نام پرنده ای است که بیشتر سنگ ریزه خورد، و آن را سنگخوارک گویند، و در فرهنگها بعد از ’یا’، ’تا’ آورده اند و برهان بعدِ ’یا’ به جای تای مثناه فوقانی بای موحدۀ تحتانی آورده و گفته مرغی است... (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به کیبو شود
پایتخت کشور جمهوری ’اکوادور’ در امریکای جنوبی است که بر سلسله جبال آند و در ارتفاع 1850 گزی و در دامنۀ آتش فشان ’پیشن شا’ واقع است و 401800 تن سکنه دارد. این شهر دارای دانشگاه و رصدخانه و کتابخانه و کلیسای کهن است. (از لاروس) (از وبستر)
پایتخت کشور جمهوری ’اکوادور’ در امریکای جنوبی است که بر سلسله جبال آند و در ارتفاع 1850 گزی و در دامنۀ آتش فشان ’پیشن شا’ واقع است و 401800 تن سکنه دارد. این شهر دارای دانشگاه و رصدخانه و کتابخانه و کلیسای کهن است. (از لاروس) (از وبستر)
مرغزاری طویل و عریض است که شش فرسنگ در سه فرسنگ مساحت دارد و میان کرج و گرهرود و همدان و ساوه واقع بوده است، رجوع به نزهه القلوب چ گای لیسترنج ج 3 صص 69- 195 و 221 و مدخل قبل شود
مرغزاری طویل و عریض است که شش فرسنگ در سه فرسنگ مساحت دارد و میان کرج و گرهرود و همدان و ساوه واقع بوده است، رجوع به نزهه القلوب چ گای لیسترنج ج 3 صص 69- 195 و 221 و مدخل قبل شود
مرغ آبی است، (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 418)، طیطوی، مرغی آبی است، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : پادشا سیمرغ دریا را ببرد خانه و بچه بدان تیتو سپرد، رودکی (از لغت فرس اسدی ایضاً)
مرغ آبی است، (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 418)، طیطوی، مرغی آبی است، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : پادشا سیمرغ دریا را ببرد خانه و بچه بدان تیتو سپرد، رودکی (از لغت فرس اسدی ایضاً)
تقسیم غیر مستقیم سلولها بدین شرح که تقسیم سلولی (سلول گیاهان و جانوران) برحسب دو طریقه انجام می گیرد یکی طریقۀ غیرمستقیم یامیتوز. دیگری طریقۀ مستقیم یا آمیتوز. تقسیم غیرمستقیم که فراوان ترین وسیلۀ تکثیر سلولهای جانوران است به واسطۀ تغییرات چندی که در تمام سلولهای متازوئرها و بیشتر پرتوزوئرها مشترک است مشخص می باشد. در سلولهای زنده مشاهدۀ این نوع تقسیم خیلی آسان است. مهمترین تغییری که در میتوز انجام می گیرد عبارت است از تقسیم کروموزومهای هسته ای به دو بخش کاملاً مساوی و انتقال آنها به سلولهای ثانوی به نوعی که در سلولهای اخیر علاوه بر آن که عده کروموزومها یکسان است از حیث حجم و ساختمان نیز شبیه یکدیگرند. مراحل مختلف میتوز - میتوز دارای چهار مرحله بوده که بدون انقطاع در دنبال یکدیگر صورت می گیرند: مرحلۀ اول - تغییرات هسته ای یا پروفاز. مرحلۀ دوم - تغییر شکل اصلی هسته یا متافاز. مرحلۀ سوم - رفتن دو بخش کروموزمی به دو قطب یا انافاز. مرحلۀ چهارم - تقسیم سلول اولیه به دو سلول ثانی و تشکیل مجدد هسته ها یا تلوفاز. (از جانورشناسی عمومی دکتر فاطمی ج 1 ص 19 و 20). و نیز رجوع به همین مأخذ صفحه های 20 تا 32 و نیز گیاه شناسی ثابتی ص 88 و بیولوژی وراثت ص 23 و 178 شود
تقسیم غیر مستقیم سلولها بدین شرح که تقسیم سلولی (سلول گیاهان و جانوران) برحسب دو طریقه انجام می گیرد یکی طریقۀ غیرمستقیم یامیتوز. دیگری طریقۀ مستقیم یا آمیتوز. تقسیم غیرمستقیم که فراوان ترین وسیلۀ تکثیر سلولهای جانوران است به واسطۀ تغییرات چندی که در تمام سلولهای متازوئرها و بیشتر پرتوزوئرها مشترک است مشخص می باشد. در سلولهای زنده مشاهدۀ این نوع تقسیم خیلی آسان است. مهمترین تغییری که در میتوز انجام می گیرد عبارت است از تقسیم کروموزومهای هسته ای به دو بخش کاملاً مساوی و انتقال آنها به سلولهای ثانوی به نوعی که در سلولهای اخیر علاوه بر آن که عده کروموزومها یکسان است از حیث حجم و ساختمان نیز شبیه یکدیگرند. مراحل مختلف میتوز - میتوز دارای چهار مرحله بوده که بدون انقطاع در دنبال یکدیگر صورت می گیرند: مرحلۀ اول - تغییرات هسته ای یا پروفاز. مرحلۀ دوم - تغییر شکل اصلی هسته یا متافاز. مرحلۀ سوم - رفتن دو بخش کروموزمی به دو قطب یا انافاز. مرحلۀ چهارم - تقسیم سلول اولیه به دو سلول ثانی و تشکیل مجدد هسته ها یا تلوفاز. (از جانورشناسی عمومی دکتر فاطمی ج 1 ص 19 و 20). و نیز رجوع به همین مأخذ صفحه های 20 تا 32 و نیز گیاه شناسی ثابتی ص 88 و بیولوژی وراثت ص 23 و 178 شود
میته در فارسی مرده نسا لاشه، مردار مونث میت، حیوانی که خود مرده باشد یا با ذبحی غیر شرعی کشته شده باشد مردار: (پوشش (مغول) از جلو دکلاب و فارات و خورش از لحوم آن ومیته های دیگر. {توضیح خوردن گوشت چنین حیوانی در غیر ضرورت شرعاجایز نیست
میته در فارسی مرده نسا لاشه، مردار مونث میت، حیوانی که خود مرده باشد یا با ذبحی غیر شرعی کشته شده باشد مردار: (پوشش (مغول) از جلو دکلاب و فارات و خورش از لحوم آن ومیته های دیگر. {توضیح خوردن گوشت چنین حیوانی در غیر ضرورت شرعاجایز نیست
سازمان پیمان آسیای جنوب غربی یا پیمان مانیل. این پیمان در سال 1954 بین دولت های امریکا، استرالیا، بریتانیا، پاکستان، تایلند، فرانسه، فیلیپین و نیوزلند در مانیل پایتخت فیلیپین بسته شد. هدف این پیمان همکاری اقتصادی و نظامی بوده است
سازمان پیمان آسیای جنوب غربی یا پیمان مانیل. این پیمان در سال 1954 بین دولت های امریکا، استرالیا، بریتانیا، پاکستان، تایلند، فرانسه، فیلیپین و نیوزلند در مانیل پایتخت فیلیپین بسته شد. هدف این پیمان همکاری اقتصادی و نظامی بوده است